سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گشاده رویی، عامل دوستی است . [امام علی علیه السلام]
تحقیق در ادبیات و رویکرد های آن از عصر افلاطون تا روزگار ما
پیوندها

یکی از کارا ترین ابزارهای بررسی آثار و شاهکارهای ادبی استفاده از نقد ادبی است ،که متأسفانه هنوز هم به درستی قادر نیستیم در تحلیل ها و تفسیرهای آثار و شاهکارهای ادبی خود جایگاه نقد را مشخص کنیم ؛چرا که تا به حال تعریف و برداشت درستی از آن نداشته ایم.و نقد در پیش ادبا و دانشگاهیان ما نیز جنبه سلیقگی داشته است.یعنی سعی کرده ایم در تفسیر و تحلیل آثار به جای پرداختن به موازین علمی و روش های درست نقد ؛راه افراط و تفریط را به پیش بگیریم،این است که نقد ما به نقد بیمار گونه تبدیل شده است و بحران ادبی بیداد می کند.حال آنکه اگر با روش های درست نقد ادبی آثار خود را بررسی کنیم،بسیاری از مسائل ادبی ما حل خواهد شد و خواننده از متن لذت خواهد برد .امّا پیش از هرچیز باید بدانیم که نقد به چه معنی است و چه تعریفی دارد.

1-نقد:در لغت«بهین چیزی برگزیدن»و نظر کردن در درهم وپول است تا در آن سره را از ناسره باز شناسند.امّا این کلمه عیبجویی را نیز به همراه داشته است که لازمه به گزینی است و لذا از همان اوان شکل گیری ،این کلمه در تازی و فارسی بر وجه مجاز و در معنای ثانوی به شناخت محاسن و معایب کلام اطلاق می شده است.(زرین کوب،5:1382) البته این تعریف با تعاریفی که امروز بر اساس مکاتب نقد ادبی به آن اطلاق می گرددتعریفی نارساست و نیاز به باز نگری و تعریف مجدد دارد.این تعریف نیز که نزذ اروپائیان به رای زدن و داوری کردن درباره امور و پدیده ها و شناخت نیک وبد و تشخیص سره از ناسره اطلاق می گردد،خود ناشی از این اندیشه است که نقد ادبی دارای مفهومی وسیع و تعریفی جامع است که بدون تلقی درست از تعریف آن نمی توان نسبت به آثار ادبی شناخت پیدا کرد.

1-1:تعریف نقد ادبی:نقد ادبی یک تعریف قدیم دارد و یک تعریف جدید.ضمن این که هر دانشوری می تواند تعریف جداگانه ای از آن به دست دهد.نقد ادبی در تعریف ادبای کلاسیک و سنتی عبارت از بررسی یک اثر و نشان دادن ارزشهای آن به خواننده است.یعنی منتقد در این تعریف واسطه ای است  بین خواننده و نویسنده؛تا والایی های اثر را به خواننده نشان دهد.و به او بگوید که چرا این اثر والاست و فلان اثر از ارزش کمتری برخوردار است.چه معیارهایی در اثر هست که ممکن است خواننده عادی متوجه نگردد،اما یک آدم منتقد و متخصص متوجه گردد و نیز باید توجه خواننده جلب کند که این اثر به سبب آن معیار هاست که از ارزش والایی برخودار است و فلان اثر آن والایی را ندارد.البته این موضوع دارای جزئیاتی هم هست .و برای اینکه فرد بتواند از عهده این مهم برآید باید شرایطی را لحاظ کند،و این ممکن است در نزد اشخاص و مکاتب متفاوت انحاء متفاوتی داشته باشد.مثلا ممکن است کسی در بررسی اثر موسیقی شعر را بر سایر امور ترجیح دهد ؛و بحثهایی مانن وزن،قافیه،لغت و بدیع و معانی را از سایر امور مهم بشمارد .و کسی برعکس ممکن است معنی را مهم شمارد و کسی دیگر بر ساختمان اثر اهمیت دهد و یا ممکن است کسی به سرچشمه ها و آبشخورهای هنری و شعری بیندیشد که در چشم انداز های نقد ادبی بسیار مهم است و تا به حال این رویکرد از دید ناقدان ادبی مغفول مانده است و جا دارد که در این زمینه تحقیقات دامنه داری صورت گیرد.در این زمینه من به اختصار داستانی نقل می کنم که نقد حال ماست .من از دوران جوانی و دانشجویی هر فرصتی که پیش می آمد و حالی دست می داد ابیاتی سر هم می کردم و به خیال اینکه علی آباد هم شهری است آن را به خورد خوانندگان می دادم.اما اخیرا که مقاله ای از استاد دکتر شفیعی کدکنی به دستم آمد و آن را برای چندمین بار با ولعی خاص مطالعه نمودم با عنوان  مآخذ اشعار برخی از شاعران معاصر از جمله ایرج،بهار و دهخدا و.....که درحقیقت این مقاله حواشیی است که استاد شفیعی کدکنی بر کتاب التمثیل و المحاضره ثعالبی نوشته است؛به کل دیدگاهم نسبت به شعر و شاعری تغییر کرد و تازه فهمیدم که شعر گفتن نیز باید آداب و قواعد خاص خودش را داشته باشد . و با خود عهد کردم که دفتر از خاطرات پریشان بشویم و منبعد پریشان نگویم.که:

                                            زبان بریده،به کنجی نشسته صمّ بکم                    به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم

اما همچنان این شعر نظامی در ذهن من جوشان که:

                                       چون که نسخته سخن سرسری            هست بر گوهریان گوهری

                                      نکته نگهدار ببین چون بود                     نکته که سنجیده و موزون بود(نظامی)

1-2:تعریف جدید نقد ادبی:نقد ادبی یک تعریف جدید دارد و آن عبارت از :«دیگر گونه خواندن اثر ادبی است.»(شمیسا،نقد ادبی؛گفتگو با دکتر شمیسا:مجله دانشگاه انقلاب،شماره 53)

این تعریف از زمانی به تعریف نقد ادبی افزوده شد که برخی مکاتب جدید زبان شناسی روی کار آمدند.از پیش کسوتان این اندیشه رومان یاکوبسن (تولد1896)از بنیانگذاران «محفل زبان شناسی مسکو» پیشتاز است که همکاری نزدیکی با یکی از محافل ادبی در سن پطرزبورگ به نام«انجمن پژوهش درباره زبان شعری را داشت.»[که]نتیجه این همکاری،شکل گیری شیوه نقد موسوم به«فرمالیسم روسی»بود.(خوزان و پاینده،7:1386)که هنوز هم طرفداران زیادی دارد.در سال 1920 بود که رومان یاکوبسن به چکسلواکی رفت و در آنجا «محفل زبانشناسی پراگ »را پایه ریزی کرد.و در سال 1939 به دلیل حمله ارتش آلمان نازی به چکسلواکی او مجبور به ترک آن کشور شد و پس از چندین سال اقامت در کشورهای دیگر،سر انجام به امریکا سفر کرد و تا پایان عمر در آنجا به سر برد.(همان،8)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط امین اله بخشی مشکول 95/4/14:: 5:27 صبح     |     () نظر