سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
تحقیق در ادبیات و رویکرد های آن از عصر افلاطون تا روزگار ما
پیوندها

مدت مدیدی است که رسانه های جمعی درباره فرزند آوری به وجه زاید الوصفی تبلیغ می کنند،بدون اینکه به عواقب وخیم وخطرناک چنین پدیده بی رویه ای کمترین توجهی نشان دهند.اخیرا برای خانواده هایی که در سال های اخیر بیشترین تولید مثل را داشته باشند جوایزی در نظر می گیرند .بدون رعایت نوبت در ثبت نام اتومبیل ثبت نام می کنند. تسهیلات دویست سیصد میلیونی به آنان اختصاص می دهند.خلق الله را چنان وسوسه می کنند که فارغ از هر وضعیتی به فرزندآوری بیندیشند.حتی مرد شصت هفتاد ساله می خواهد دست به تولید مثل بزند چرا که تنها در این صورت است که شانس برنده شدن را دارد.به قول سعدی علیه الرحمه مرد هفتا ساله جونی می کند.که به نظر می رسد ایده ای است فاجعه آفرین.به هر حال اگر بخواهیم دو مسئله ریشه دار نه تنها در ایران بلکه در دنیای امروز وآینده  را  کالبد شکافی کنیم و در رأس مسئله ها نام ببریم؛یکی آلودگی محیط زیست ودیگری افزایش بی رویه سریع جمعیت است.البته افزایش جمعیت در گذشته معنی دار بوده است .مخصوصا اولاد ذکور دو دلیل عمده داشته است .یکی شرکت در جنگ های قومی وقبیله ای ودیگری کندن زمین واشتغال در کارهای کشاورزی و یا چراندن گله ها وحیوانات.که با ورود صنعت به زندگی انسان ،مخصوصا در دنیای فناوری جدید وزندگی دیجیتالی که دیگر افزایش جمعیت آن هم با وضعیتی بی رویه معنای خود را از دست داده است. بحث این است که همین اندازه جمعیتی که داریم برای تربیت وکنترل آن وبرای تأمین مایحتاج زندگی آنان چه راهکاری در پیش داریم.

در گذشته که بهداشت به مفهوم امروز رایج نبود  ،طبیعت زاد ومرگ بشری را تعیین می کرد،واو که همیشه طرف دار نیرو است؛مقاوم تر ها را نگه می داشت وبقیه را که تاب مقاومت در مقابل بلایا را نداشتند روانه می کرد.امراض بچه کش مشخص بود وهیچ راه چاره ای برای مقابله با آن نبود. ولی به بهداشت جدید  مرگ بچه به حد اقل پایین آمده ،و از سوی دیگر رپیشرفت خیره کننده ای که در علم پزشکی وفیزیولوژیکی حاصل شده ؛متوسط سن بزرگترها را افزایش داده است.من باب مثال کسانی که در گذشته در پنجاه سالگی پیر حساب می شدند وآماده مردن می شدند الان هشتاد نود سالگی را نیز برای مردن مناسب نمی دانند وشگفت تر اینکه برخی مردان متمول در مرز نود یا صد سالگی ازدواج مجدد می کنند ویا دختران را به حباله نکاح خود می افکنند.

نتیجه آن است که دنیا رو به سوئی دارد که برای اینهمه جمعیت کوچک بشود؛خاصه آنکه نحوه زندگی جدید،دامنه نیاز های انسانی را وسعت می دهد.پس با این وصغ دیگر زندگی کومه نشینی وخانه به دوشی  واجاره نشینی که بخش عمده ای از جمعیت مارا در بر می گیرد اگر وجود داشته باشد ؛مایه شرم آوری است .وتراژدی قضیه بیشتر در اینجا است که یک کارمند باز نشسته که سرمایه عمر خود را برای آبادانی  ورفاه کشور در باخته اکنون پس از سی سال خدمت همچنان در خانه استیجاری زندگی می کنند.وفرزندان همین خانواده برخی ها با تحصیلات عالیه دربیکاری به سر می برند وهیچگونه ممری ندارند.وانگاه ما با بوق وکرنا در شیپور ها می دمیم که می خواهیم جمعیت را افزایش دهیم.غافل از اینکه مردم مانند گذشته زیستن به هر قیمت را دوست ندارند،وبرای آن شرایط وسطحی قائلند،که چون به آن دست نیابند خود را خوشبخت نمی دانند واز زندگی خود نا خشنودند ووقتی که مردم به ان چه که توقع دارند نرسند عواقب دیگری را نیز ممکن است به تماشا بنشینیم  که از حداقل های آن دست زدن به آشوب ها خواهد بود.از هند مثال می زنم وقتی در صد قدمی هتل «تاج محل»بمبئی که یکی از مجلل ترین هتل های دنیاست ،کسانی در زیر باران وآفتاب توی پیاده رو بخوابند،این تفاوت زندگی تا کی می تواند دور از تشنج واعتنا باشد؟

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط امین اله بخشی مشکول 102/3/4:: 8:0 عصر     |     () نظر