سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را گفتند خردمند را براى ما بستاى فرمود : ] خردمند آن بود که هر چیزى را به جاى خود نهد . [ پس او را گفتند نادان را براى ما وصف کن ، گفت : ] وصف کردم . معنى آن این است که نادان آن بود که هر چیز را بدانجا که باید ننهد ، پس گویى ترک وصف ، او را وصف کردن است چه رفتارش مخالف خردمند بودن است . ] [نهج البلاغه]
تحقیق در ادبیات و رویکرد های آن از عصر افلاطون تا روزگار ما
پیوندها

تن پیلوارش

ابراهیم وار

منتظر آتشی بود

تا بر او گلستان گردد

یک کهکشان

فریاد در گلو داشت

و آبهای سفید رود

در حدقه چشمان بادامیش

حلقه می زد.

هنوز حظی از بهار

نچشیده بود

که پیک اجل

بر او تاخت.

دردش

همه

از عین القضاة بود و

سنایی

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط امین اله بخشی مشکول 94/6/5:: 5:57 عصر     |     () نظر