سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با همه دل، خدا را دوست بدارید . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
تحقیق در ادبیات و رویکرد های آن از عصر افلاطون تا روزگار ما
پیوندها

 

در آسمان علم وادب وفرهنگ وتمدن ایران تک ستارگانی وجود دارند که فروغ آتش افروخته آنان همواره دل تاریکی ها را می شکافد وروشنائی ها را نصیب انسان می کند؛که محمد علی فروغی یکی از آنان است.من با فروغی وقلم عالمانه وشیوای او که دل هر خواننده ای را مانند سیرن ها به سوی خود می رباید زمانی آشنا شدم که آثار مرحوم دکتر علی شریعتی را به صورت مجنون وار مطالعه می کردم.یعنی زمانی که دانش آموز راهنمائی بیش نبودم.شریعتی در یکی از کتابهایش نوشته بود آنگاه که دوره دبیرستان را طی می کرده به سبب مطالعه آثار فروغی وبه ویژه به سبب مطالعه کتاب سیر حکمت در اروپا که توسط محمد علی فروغی به نگارش در آمده است نسبت به همگنانش یک سرو گردن بر تری داشته است.من این سخن شریعتی را آویزه گوش قرار داده بودم تا اگر روزی به مراکز علمی وفرهنگی دسترس داشته باشم آن کتاب را مطالعه کنم.از قضا پس از سالها تلاش ودود فانوس خوردن وشب وروز آرام نگرفتن با بال شکسته که همواره آرزوی پرواز داشتم در یکی از بزرکترین دانشگاههای ادبیات وعلوم انسانی که فی الواقع بزرگترین مجتمع ادبیات وعلوم انسانی در دل خاور میانه نیز هست یعنی دانشگاه علامه طباطبایی تهران پذیرفته شدم.وپس ازطی چند ترم تحصیلی موهبت حضور در کلاس دکتر دادبه در درس کلیات فلسفه ومبانی تصوف وعرفان نصیبم شد که از افتخارات بنده می باشد.دانشی مردی که سراسر زندگیش تلاش علمی ودانشجو پروری است.به هر تقدیر در کلاس استاد دکتر دادبه در کلاس فلسفه بودم که اصطلاح مرور منابع می کردند وآثاری را که مرتبط با درس بودند معرفی می کردند، به سیر حکمت در اروپای محمد علی فروغی نیز اشارتی داشتند یعنی همان کتابی که جزءکتابهای wanted من به شمار می رفت.آن روز ها من هم تب کتاب خریدن  وخواندن داشتم و تا آنجایی که بودجه ام اجازه می داد با همان حقوق اندک اما پر برکتی که بابت حق التدریسی دریافت می کردم .می توانستم از انتشاراتی های خیابان انقلاب مانند امیر کبیر،انتشارات جاویدان وسخن وعلمی ویکی از قدیمی ترین انتشاراتی ها یعنی طهوری که معمولا کارشان انتشارات کتابهای دست اول ومرجع است کتاب تهیه کنم.وسری هم به کبری خانم یعنی زن کتاب فروش هفتاد هشتاد ساله ای که در خیابان انقلاب با کتاب فروشی امرار معاش می کرد بزنم .کبری خانم از زنان غیرتمند این دیار بود که از بام تا شام به فروختن کتاب ؛بیشتر به فروختن کتاب های مرحوم دکتر علی شریعتی اشتغال داشت البته تک وتوکی هم به فزوش کتاب سایر نویسندگان می پرداخت.به هر تقدیر من در همان اوان دانشجویی کتاب سیر حکمت در اروپای فروغی را که در قطع رحلی بود با قیمتی بسیار ارزان خریداری نمودم واز همان آغاز شیفته علم واطلاعات وقلم رسای فروغی گردیدم.ودو روز پیش در یک روز سرد وزمستانی که استان اردبیل پر از برف بود  ومن تا صبح آن روز فعالیت علمی نموده بودم  وپشت میز کارم خواب مرا در ربوده بود پس از بیدار شدن از خواب به کتاب خانه خود مراجعه کردم وکتاب فنّ سماع طبیعی از ابن سینا با ترجمه شیوای محمد علی فروغی که از سالها پیش آن را خریداری نموده بودم اما به مطالعه آن موفق نشده بودم نظر مرا جلب کرد.مقدمه آن را خواندم که در واقع به کتابی می ارزد.وبعضی مقدمه ها به اندازه یک کتاب ارزش دارند.وبه نظر می رسد این مقدمه از آن مقدمه هاست.ومن در اینجا دوست دارم به چای هرگونه نعل وارونه زدن وادعا کردن اینکه من بودم که چنین مطلبی را نوشتم اصل مقدمه را با خوانندگان آثارم که بیشتر آنان جوانانند وآینده سازان در میان بگذارم باشد که گرهی از مشکلات آنان گشوده باشم.چرا که وقتی ما انسان بزرگی را می بینیم که درزندگی خود موفق زیسته است روح اورا در کالبد خود می دمیم وبا او زندگی می کنیم واین مارا حیاتی دوباره می بخشد.واکنون آن مقدمه فروغی بر کتاب فن سماع ابن سینا: 

 

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط امین اله بخشی مشکول 101/10/24:: 10:55 عصر     |     () نظر