سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مرا با عصمت تأیید فرما و زبانم را به حکمت بگشای . [امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعای استغفار ـ]
تحقیق در ادبیات و رویکرد های آن از عصر افلاطون تا روزگار ما
پیوندها


                                  شیر و خورشید در شاهنامه

چکیده: شاهنامه گنجینه ای از مسائل فرهنگی ، تاریخی ، اساطیری ، سیاسی و اقتصادی است. و گاهی حتی تعّمق در یک کلمه و حتی یک مصرع یا بیت معنی آفرین است. شیر و خورشید و پیوندهای عمیق آن با مبانی اسطوره ای چون آیین مهر، بزرگان مهری و اژدها کشی از این مقوله به شمار می رود. در این مقاله ی توصیفی - تحلیلی که به روش کتابخانه ای و اسنادی نوشته شده است شیر و خورشید و رویکردها و ارتباط آن با آئین مهرپرستی ،چیزی که در غرب به میترائیسم معروف است مورد ژرف کاوی قرار گرفت. در این نوشته ثابت گردید که اعمال ایزدان و خدایان به پهلوانان منتقل شده و انسان می تواند با الگو گرفتن از اعمال شاهان و پهلوانان در سایه ی اسطوره ها به زندگی مسالمت آمیز خود ادامه دهد و به همین خاطر است که اسطوره ها همواره تولید و باز تولید می شوند.
واژگان کلیدی: شاهنامه،شیر، خورشید، مهرپرستی ،بارآوری، خشکسالی
1-1 مقدمه: شاهنامه فردوسی گنجینه ای از اساطیر و فرهنگ و تاریخ ایرانی است که همه ی جنبه های آن، آنچنان که باید و شاید تاکنون ژرف کاوی نگردیده است. یک بخش از رویکرد هر پژوهشگری در شناخت شاهنامه می تواند تبدیل داستان (story) به تاریخ (history=) یالااقل یافتن ربط بین آن دو باشد.(شمیسا،   1:1397 ) هیچکس نمی تواند در این نکته تردید نماید که شاهنامه متنی مفصل و ادبی و بسیار ظریف است و برای استنباط و استخراج مطالب آن باید کاملاً با این متن مأنوس بود. همانطوری که ما به همه ی آثار مستشرقان و موّرخان رومی و ارمنی قدیم و یونانی اشراف کامل و کافی نداریم، بسیاری از ایرانشناسان نیز چه بسا که به شاهنامه اشراف کافی نداشته باشند. البته این سخن  بدان معنا نیست که آنان شاهنامه را نخوانده اند و یا آن را ندیده اند بلکه منظور این است که آنان انسی سی، چهل ساله ندارند و لذا ممکن است در گزارش های خود از شاهنامه و یا از بخشی از فرهنگ ایران باستان اشتباه نمایند. در شاهنامه گاهی دقّت در حّد یک مصراع و حتّی یک کلمه، معنی آفرین است و گاهی در ذکر مطالب تاریخی منحصر به فرد است و وقایع و حوادث و جزئیات آن همچون یک فیلم سینمایی به تصویر کشیده می شود و در پیش چشم خواننده مجسّم می گردد؛ لذا دقیق خواندن کتاب شاهنامه، مخصوصاً برخی از واژگان کلیدی در مطاوی کتاب شاهنامه با بسآمد بالا از  اهمّیت فراوانی برخوردار است و می تواند در فهم لایه های پنهان برخی ابیات به خواننده کمک کند. در این مقاله برآنیم تا مفاهیم شیر و خورشید در شاهنامه را که به نظر می رسد از مفاهیم اسطوره ای کهن می باشد و چه بسا که از مفاهیم مشترک کهن الگوها تلقی گردد ژرف کاوی نموده و شواهد مربوط به آن در شاهنامه را به نمایش بگذاریم. 2-1 بیان مسأله یکی از واژگان کلیدی که می توان گفت از اصول فکری زیر بنایی شاهنامه می باشد، تکرار مطالب کهن باستانی همچون شیر و خورشید در شاهنامه است. گرچه اساساً درک مطالب کهن باستانی با استنباط و حدس و گمان و ذهن وقّاد نظریه ساز ارتباط دارد که چه بسا در برخی از فرهنگ ها ممکن است مورد انکار و تمسخر قرار بگیرد و چه بسا که ممکن است طلب سند کنند و بپرسند که چه کسی قبل از شما چنین  گفته است؟! غافل از اینکه در هر دوره ای ابزار و پیش فرض ها و نظریه هایی برای تحقیق و جستجو مطرح می گردد که در دوره  های بعد ممکن است باطل گردد. وانگهی در بحث از مطالب هزاره های کهن نباید مدام پرسیده شود: که فلان مطلب را که گفته است؟ چون در این وادی سخن از توجیه است و ممکن است در آینده توجیهات بهتری پیدا شود و خردک خردک مورد قبول عام قرار گیرد. همانطوری که مسائلی چون سلسله طولیّه و عرضیّه و حدوث دهری و راندن عقل اول بر عقل دوم، عقول و نفوس عشره و غیره ... در آغاز مطالب علمی اثبات شده ای نبوده اند بلکه صرفاً نظریه هایی بوده اند برای تبیین برخی امور؛ که اذهان بر اثر تکرار چند صد ساله با آن ها مأنوس شده و آن ها را همانند وحی منزل پذیرفته اند. حال یکی از مباحث بحث برانگیز در شاهنامه می تواند بحث میترائیسم و یا مهر پرستی باشد که هم یکی از مذاهب ایران کهن بوده است و هم در فرهنگ غرب مطرح بوده است، امّا این نکته نامعلوم است که این مذهب کهن در کدام فرهنگ متقدّم بوده است؟ البته اگر ما در مطالعه ی این موضوع به فرهنگ و منابع یونان قدیم و همچنین ارمنی قدیم دسترسی می داشتیم، که قضیه به راحتی حل می شد ولی چون دسترسی به موارد یاد شده امکان پذیر نیست، ناگزیریم که از متون بازمانده ی دست اول مانند تاریخ طبری و غررالسّیر و خدای نامه ها و شاهنامه ی فردوسی در توجیه چنین مسائلی کمک بگیریم. 2-  پیشینه پژوهش یک جستجوی ساده ی اینترنتی نشان می دهد که درباره موضوع پژوهش حاضر حتّی یک تحقیق و پژوهش اصیل نیز وجود ندارد. فقط در برخی از سایت های اینترنتی تا این حد اطلاع رسانی گردیده است که تا پیش از بهمن 57 شیر و خورشید در پرچم برخی از حکومت ها  و سلسله ها تصویر می گردیده و نشان از فرهنگ ملّی و باستان دارد. امّا این فرضیّه  چنگی به دل نمی زند و با ژرف کاوی و عمق نگری  می توان به مباحث گسترده تر و ژرف نگرانه تر دست یافت که می تواند در نوع خود اصیل و نوآور باشد. 1-2  پیوند عناصر مطرح در شاهنامه با فرهنگ ایران باستان به نظر می رسد که پدیده و عناصری چون  شیرو خورشید مطرح در شاهنامه با مذاهب کهن ایران باستان مخصوصاً با نژاد آریایی ها پیوندی ناگسستنی داشته باشد. امّا طرح مسأله بدین گونه است که به نظر می رسد مذهب کهن ایران قبل از اسلام ، مهر پرستی بوده است امّا دلیل اینکه بحثی تحت این عنوان در متون تاریخ کهن ما نیامده است این است که مورخین دوره ی اسلامی مذهب مهری را به اسم دیگری یعنی دین صابیان می خواندند و لذا باید نشانه های مهری را تحت عنوان مطالبی که در مورد صابیان نوشته شده است جستجو کرد؛ که بحث بسیار دراز آهنگ و گسترده ای است و تفضیل آن از حوصله ی این گفتار خارج است. ولیکن جهت تیّمن و تبرّک به اشاراتی بسنده می گردد. 2-2  دین شاهان کهن مورّخان کهن ما دین شاهان کهن ایران را پیش از زردشت دین صابیان ذکر کرده اند؛ چنانکه طبری می نویسد:«گویند که بشتاسب و پدرش لهراسب دین صابیان داشتند تا وقتی سمی[یکی از پیغمبران بنی اسرائیل] وزرادشت دین خویش بیاوردند و این سال سی ام پادشاهی بشتاسب بود.» (طبری، 1362: ج 2: 481). 1-2-2 صابئین و صابئه: صابئه فی الواقع به تحله های مختلف مذهبی اطلاق می گردد، امّا عموماً آنان را در متون قدیم عبده (= بنده کواکب) خوانده اند، زیرا در نظر آنان کواکب(= ستارگان) جنبه ی قداست و روحانی داشتند همانطوری که آنان آب را مقّدس می شمردند و شست و شو در آب رودخانه در طی مراسمی خاص از ارکان آیین آنان بود. به همین دلیل به آنان مغتسله گفته می شود. جالب است که صابئه هنوز هم وجود دارند«صبح در آب رودخانه کمی فرو می روند و در برابر آفتاب چیزی به زبانی که دارند می خوانند». (قزوینی، بی تا: 277) 2-2-2 اتیمولوژی صابئی: در مورد معنی واژه ی صابئی حدس های فراوانی زده اند که برخی آن را مشتق از صبا به معنی مشتاق بودن دانسته اند و برخی دیگر مشتق از صباء که گویند معنایش دین خود را تغییر دادن است و بعضی آن را دستکاری شده نام sabaean مسیحی عربستان جنوبی می دانند. و لهاوزن آن را به معنی غسل تمعید دادن می داند که در ماندایی وجود دارد.(جفری، 1372: 285) 3-  خورشید پرستی یا تقدیس خورشیدبه هر تقدیر خورشید پرستی یا تقدیس خورشید از مذاهب اقوام متعدد تلقی می گردد که در برخی از فرهنگ ها هنوزهم نشانه های این اعتقاد باقی است. در بابل و آشور سمس یا شمش (shamash) خدای خورشید را پرستش می کردند. شمّاس از مراتب روحانیت کلیسای مسیحی احتمالاً با این واژه ربط دارد. این باور بی شک در مناطق مختلف تأثیر نهاده است، مثلاً آزتک ها که در مکزیک تمدن قبایل کهن تر را أخذ کرده بودند؛ خورشید پرست بودند و برای خورشید قربانی می کردند. مردم سبا(=یمن) نیز ستاره پرست بودند و مخصوصاً به خدای ماه که به آن القمه می گفتند اعتقاد خاصّی داشتند که در متون اسلامی آنان را آفتاب پرست می خوانده اند: مولانا در دفتر چهارم مثنوی در قصّه ی بلقیس و سلیمان از زبان سلیمان به هدیه آورندگان سبا می گوید: می پرستید اختری کوزر کند                           رو به او آرید کو اختر کند می پرستید آفتاب چرخ را                              خوار کرده جان عالی نرخ را آفتاب از امر حق طبّاخ ماست                  ابلهی باشد که گوییم او خداست آفتابت گر بگیرد چون کنی                         آن سیاهی زوتو چون بیرون کنی؟ گر کشندت نیم شب خورشید کو؟          تا بنالی یا امان خواهی از او حادثات اغلب به شب واقع شود             و آن زمان معبود تو غایب بود سوی حق گرراستانه خم شوی               و ارهی از اختران محرم شوی چون شوی محرم گشایم با تو لب          تا ببینی آفتابی نیم شب (مولوی ،1381: 65)جالب است یکی از بت های عرب جاهلی لات بود که نام آن به همراه عزی در قرآن مجید هم آمده است. لات برروی صخره یی قرارداشت که به آن صخرة اللات گفته می شد. به نظر برخی از محققان اللاة محرّف الئلاهه است که نام آفتاب بود و مونث شمرده می شد. به نظر برخی دیگر اللاة الهه آفتاب مؤنث لا است. جالب  است که احترام به خورشید و نورانیات در قرآن مجید هم دیده می شود و اسم یکی از سوره ها، سوره ی مبارکه الشمّس است که در آن می فرماید : «والشَمسِ و ضُحیهَا . والقمر اذا تلیها.»( الشّمس/1و2)  سوگند به آفتاب و چاشتگاهش . سوگند به ماه آنگاه که از پس خورشید در آید. اصولاً تقدس خورشید در ادبیات فارسی بازتاب گسترده ای دارد که به نظر می رسد یادگاری از مذاهب کهن مهر پرستی (= میترائیسم) است. اکنون چند نمونه در این مورد ذکر می شود: بیفکند باره، فروهشت موی               سوی روشن دادگر کردموی (دقیقی)جالب است که خدای آفتاب- که پرستش آن در جوامع کشاورزی رواج داشت- معمولاً خدای عدالت و دادگری است چنان که شمش در بابل و آشور خدای عدالت و نظم و قانون بود. نظامی در مخزن الاسرار می گوید: دفتر افلاک شناسان بسوز                         دیده خورشید پرستان بدوز صفر کن این برج زطوق هلال                   باز کن این پرده ز مشتی خیال تا به تو اقرار خدایی دهند                         بر عدم خویش گوایی دهند (نظامی،نقل از بخشی مشکول ،21:1397خاقانی نیز در غزل رمزی عجیبی می گوید که نخست خورشید پرست بوده است: شوری ز دو عشق در سرماست                    میدان دل از دو لشکر آراست خورشید پرست بودم اوّل                         اکنون همه میل من به جوزاست                                                                            (خاقانی،563:1375) در ادبیات فارسی نور خورشید به رنگ سرخ است و در برخی از پیکره ها متیرا نیز جامه ای سرخ به تن دارد. خاقانی در قصیده ی منطق الطّیر چنین سخنی دارد. نیزه کشید آفتاب، حلقه ی مه در ر بود  نیزه ی این زرّ سرخ، حلقه ی آن سیم ناب (خاقانی،41:1375 )در برخی روایات خداوند در لباس سرخ تصّور شده است چنانکه در مناقب العارفین آمده است .« روزی حضرت مولانا در محفلی عظیم این حدیث را شرح می فرمود که قال النبّی (ص) مارأیتُ الله اِلّا بلباسِِِِ احمر » (مولوی)ورمازرن در کتاب آیین میترا (ص26) می نویسد: «مهرکده ی سنت پریسک رم پیشوایا رئیس جماعت مذهبی، فرزانه وار بر تختی نسشته و جامه ی سرخ نظیر جامه ی میترا به تن دارد و بر سر شب کلاه فریجی به رنگ سرخ گذاشته است.»( ورمازرن،1372: 26)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط امین اله بخشی مشکول 98/5/5:: 7:6 عصر     |     () نظر