اکنون که در آستانه پنجاه وچهارسالگی قرار گرفته ام اما هنوز احساس یک جوان بیست ساله را دارم بسیار مسرور و شادمانم.از اینکه هنوز می توانم دوباره بایک دیدگاه جدید فرهنگ کشورکهنسال خود را از شعر و ادبیات و رمان و داستان و....مرور کنم وبرداشت های نوین خود را با فرزندان میهنم به اشتراک بگذارم ودر یک تعامل فرهنگی مساهمت جویم شعفم صد چندان می گردد وهر لحطه بیشتر خدا را شکر می کنم وقدر این برکات و فن آوری های نوین عصر ارتباطات رابیشتر می دانم که چنین پدیده شگفتی در اختیار ما یک لا قبایان قرار داده تاهر وقت دلمون خواست زبان به گفته بگشایم و هرچه دلم بخواهد رو مطرح کنم وعاریت کس نپذیرم .دیگر چه موهبتی از این فراتر.از اینکه هنوز رمقی دارم وعشق به میهنم وعشق به فرزندان میهنم چنین آتش های سرکشی را در دل من به پا می کنند که همچنان به روزان وشبان سوختن خود و به خدمت های بی مزد و منت ادامه دهم برای من مایه غرور ؛مباهات وحماسه است.حماسه ای که خودم نیز نمی توانم آن را باور کنم.چرا که همین،حماسه ها در لغت کسانی ممکن است سفاهت وجنون تلقی گردد.اینکه چگونه مردی پس از پنجاه وچهارسال تلاش،دوندگی ومجاهدت اکنون هم در خانه اجاره ای زندگی می کند ونه پولی به هم زده است ونه ماشینی.اکنون باز هم می خواهد به همانجایی برگردد و از همانجایی شروع کند وبه همان شغل وحرفه ای بپردازد که داشته است.آه ،خدای من.این دیگر ...
کلمات کلیدی:
نوشته شده توسط
امین اله بخشی مشکول96/4/27:: 10:15 صبح
|
() نظر