روزی که آموزگار کلاس چهارمم مرحوم زنده یاد حمید پور مرادی بیتی از ملک الشعرای بهار را در روی تخته سیاه دبستان گلی روستای مشکول که اطراف آن را کوه های سر به فلک کشیده در میان گرفته بود موضوع انشا قرار داد:
زندگی جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو نیست هنگام تأمل بی درنگ آماده شو
گویی حمید پور مرادی با این بیت حماسی ملک الشعرای بهار همچون فرماندهی مقتدر می خواست شاگردان خود را برای مبارزه با انواع مشکلات وپدیده های اجتماعی که با آن مواچه خواهند بود مقاوم کند.این بیت آهنگین وحماسی ملک الشعرای بهار از شاعران بیدار گر ایران از چنان هیمنه ای بر خوردار بود که من همواره در سفر وحضر ودر مواجهه با مشکلات پیرامون آن را با خود زمزمه می کردم .بیتی که بر گرفته از یک قصیده بسیار بلند ومطنطن ملک الشعرای بهار است که در طول پنجاه سال توفیق مطالعه تمام قصیده را نداشته ام اما بر حسب اتفاق چند روز پیش که بیت بهار به ذهنم خطور کرد چون بیت بلندی بود ومضمون آن چنان بزرگ بود که وسوسه شدم تمام قصیده بهار را از اینترنت سرچ کنم ودوباره از نو بخوانم وغرق در لذت شوم.به راستی این قصیده ملک الشعرای بهار تبار نامه از تبارنامه های حماسی ایرانیان است.بهتر است آن را دوباره بخوانیم:
زندگی جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو نیست هنگام تأمل بی درنگ آماده شو
در ره ناموس وملک وملت وخویش وتبار با نشاط شیر وبا عزم پلنگ آماده شو
بهر کام دوستان و بهر طبع دشمنان در مقام خویش چون شهد وشرنگ آماده شو
همچو شیر سخت دندان یا عقاب تیز چنگ تا مراد خویش را آری به چنگ آماده شو
تا رود صیت خوشت هرسو،چو سرو آزاده باش تا رسد آوازه ات هرجا چو چنگ آماده شو
علم یکتا گوهر است وکاهلی کام نهنگ تا بری این گوهر از کام نهنگ آماده شو
حاصل فرهنگ جز مهر ومحبت هیچ نیست تا از این فرهنگ یابی فر وهنگ آماده شو
خشم وشهوت پالهنگ گردن آزادگی است تا زگردن بفکنی این پالهنگ آماده شو
کلمات کلیدی: