این وبلاگ را به منظور دفاع از حقوق انسان و ترویج صلح و دوستی در جهان نوشته ام.سخن خود را با سخن خدا آغاز می کنم که فرمود: فاقم وجهک للدّین حنیفا فطرة الله التی فطر النّاس علیها،لا تبدیل لخلق لله ،ذالک الدین القیم و لکنّ اکثر الناس لا یعلمون(روم/30)انسان بر پایه فطرة الهی و سرشت خدایی در بهشت عدن زندگی می کرد ؛نه دردی داشت نه المی،امّا از وقتی که به میوه شجره آگاهی دست یافت ؛دچار گردید؛دچار بردگی،دچار قحطی،دچار بیکاری و بیماری.حال که چنین است و انسان که بر پایه اصل فطرت حق گراست و رویگردان از باطل و اگر زمینه های رشد و بالندگی او مساعد باشد همواره می تواند استعدادهای بالقوّه خود را به فعلیت در آورد و راه سعادت و تعالی را بپیماید.اما افسوس که در سر راه این موجود کمال گرا و خدا جو موانعی ایجاد نمودندو در پیش راه او دانه هایی کاشتند و دامهایی تنیدند تا اورا از رشد کردن باز دارند.همان خدایی که انسان را به صورت شعبه ها و قبیله ها آفریده بود تا همدیگر را باز شناسند؛با همدیگر راه دشمنی را پیشه گرفتند و تخم برادر کشی را کاشتند و این چنین است که تاریخ نخستین نسل برادر کشی به داستان پر از سمبلیک هابیل و قابیل بر می گردد که خود را از اشاره به داستان فرزندان آدم (ع)نا گزیر می بینم.
کلمات کلیدی: