سیمرغ عشق
سیمرغ عشق را که عنوان شعری است در هگمتانه پایتخت فرهنگ و تمدن ایران سروده ام
سیمرغ عشق
ای بی نشان
در قرن سیم های خاردار
سیمرغ عشق تو یک نشانه بود
در عهد زر پرستی گوساله سامری
در آسمان کهکشان خاطر تو
که غرق شهاب بود
چون یک ستاره دنباله دار
خون گریستم
کدام قلّه ؟کدام اوج؟
و آنگاه
یک کهکشان
نور سرد
در محفل عزای آینه ها
بر آسمان
تیره ابری
من فرو بارید
و هر
نوری ستاره ای شد
در محفل عزای آینه ها
و زیر لامپ های مهتابی
نئون
که روز
با شب یکسان است
و قتل
پروانه ها
و
سنجاقک ها
در
گولاگ
و آشویتس
ادامه دارد
ای مک نیس
ساغری کو
تا نیما برزند
و یا دف دفی کو
تا
براهنی
بر دفد
که
اسماعیل
جنگ
است.
کلمات کلیدی: