ادبیات فارسی پر از موضوعات ومباحث میان رشته ای است که از دید پژوهشگران مغفول مانده است.همانطوری که پژوهش درباره مباحث تخصصی ادبیات فارسی مانند مباحث سبک شناسی؛زبانشناسی،اسطوره شناسی و...مهم است توجه به مباحث میان رشته ای و گفتمان های فرهنگی،از جمله مردم شناسی،جامعه شناسی و به طور کلی مباحث ایدئولوژیکی نیز حائز اهمیت است ومی سزد که در این مورد پژوهش های جداگانه ای صورت گیرد.وشاهکارهای ادبیات فارسی از این لحاظ منبع درخشانی برای چنین جستارهای فرهنگی است.وبه ضرس قاطع می توان گفت ادبیات تعلیمی در شاهکارهای ادبیات فارسی چنان با شکوه است که گاهی به نظر می رسد حتی در یک اثر تعلیمی مانند شاهنامه فردوسی،یا قابوسنامه ویا سیاست نامه و اخلاق ناصری می توان مباحث تعلیم وتربیت را به صورت فهرست واراستخراج کرد وآن را با مباحث نوین تعلیم وتربیت تطبیق نمود و به نتایج درخشانی رسید.در این نوشتار بر آنیم تا این بخش از نمونه پژوهی ها رابه نقد بگذاریم تا باشد که این نمونه مختصر فتح بابی باشد برای پژوهش های گسترده تر و مباحث مفصل تر که امید می رود صورت نظام یافته آن را در طبع های جداگانه ای به پیشگاه مخاطبین تقدیم نمایم.
کلمات کلیدی: