توجه به تفاوت های فردی مکانیسمی مهم در کشف استعداد دانش آموزاناینکه هیچ انسانی شبیه انسان دیگری نیست قولی است که جملگی برآنند.معمولا برای نشان دادن تفاوت فردی انسانها از این ضربالمثل استفاده می کنند که پنج انگشت ما به یک اندازه نیست.کاملا سخن به حقی است .پس هر کودک و نوجوان ویژگی های منحصر به فرد خود را دارد.حتی دوقلوهایی که از لحاظ شکل و شمایل کاملا شبیه هم هستند باز هم از این امر مستثنی نیستند.ضریب هوشی آنان متفاوت بوده و استعداد آنها چنان پراکنده است که تشخیص آن نیازمند ریزه کاریهای مخصوص خود می باشد.به همین منظور برای نشان دادن تفاوت های فردی بقراط آدم ها را به چهار دسته سودایی،صفرایی،دموی وبلغمی تقسیم می کردو برای هر گروه ویژگی هایی بر می شمرد.یا افلاطون آدمها را به سه گروه تقسیم می کرد و هر گروه را به فلزی تشبیه می نمود:گروه طلا،گروه نقره و گروه مخلوط آهن و مس.البته هیچیک از این دسته بندیها اعتبار علمی به معنای امروزی را نداشتند یعنی نظر دانشمندان و روانشناسان در مورد تفاوت فردی افراد چیز دیگری است.آنها دو عامل را بیش از هرچیز سبب تفاوت های فردی می دانند.محیط و وراثت.برای شناخت دو عامل مهم تفاوت های فردی محیط و وراثت باید اذعان کرد که محیط و وراثت بسان زمین و دانه هستند،که نوع ،جنس و کیفیت هریک بر دیگری تاثیر می گذارد.پس هرچه ما مربیان،پدران ومادران از تفاوت های فردی فرزندانمان آگاهتر باشیم ،قدرت یاد گیری را در آنها بیشتر تقویت خواهیم کرد و انتظار نخواهیم داشت که آنها رفتارهای یکسان و مانند هم داشته باشند.برای همه روانشناسان و انسان شناسان و کسانی که روی احوال و امیال انسانی مطالعه می کنند این پدیده ثابت شده است که" استعدادها،توانمندیهای طبیعی و ویژگیهای مختلف کودک،وقتی در محیط نامناسب قرار بگیرند ،به شکوفایی نمی رسند و نمود چشمگیر ودلپسندی پیدا نمی کنند.تنها زمانی رشد می کنند و ببار می نشینند که محیط وسیله تقویت آنها را فراهم کرده باشد."(رک.یاد دادن برای یاد گرفتن،دکتر علی رووف،انتشارات مدرسه،چاپ پنجم ،1387،ص61به بعد)این تفاوت های فردی و تاثیر محیط بر افراد را صائب تیریزی شاعر توانای سبک هندی به خوبی بیان کرده است:باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس
اشاعه و تقویت پدیده تحقیق وپژوهش در کلاس و مدرسه در طول خدمتمیکی از تجارب فوق العاده با ارزش که از فرط گران سنگی بهایی برای آن نمی توان تعیین کرد آشنا نمودن دانش آموزان و متعلمین با پدیده میمون و گران ارج تحقیق و تفحص و جستجوگری و پژوهش است.مقام تحقیق و پژوهش در اسلام بقدری شامخ است که حتی اگر کسی تحقیق و پژوهش کند و به نتیجه درستی هم نرسدارزش کاراو برابر با صفر نخواهد بود، اگر به نتیجه مثبت برسد ،دو اجر دارد و اگر به نتیجه نرسد یک اجر دارد.اولین مفهومی که از پژوهش به ذهن می رسد،واقعیت گرایی یا جستجوی واقعیت هاست.ما باید در طول خدمتمان دانش آموزان را به سوی واقعیت گرایی سوق دهیم تا واقعیت گریز نباشند و حقیقت جو بار آیند.دکتر امیرحسین آریان پور در کتاب پژوهش از زبان پاولف روانشناس معروف چندین ویژگی برای حقیقت پژوهان بر می شمارد که آن ویژگیها عبارتند از :1-حقیقت پژوهان باید به تمرکز فکرو تفکر مداوم خو گیرند.2-حقیقت پژوهان باید واقعیت ها را دریابند.3-حقیقت پژوهان باید از عهده گمانه زنی بر آیندو بتواننداز تلاش برای یافتن واقعیت نتیجه بگیرند.4-حقیقت پژوهان باید از تعصب و مفهومهایی که با تجربه سازگار نیستند،بپرهیزند.5-حقیقت پژوهان بایدبرای آزمایش یا تجربه های مکرر آماده شوند.6-حقیقت پژوهان باید فروتن باشندو خود راخطا پذیر بدانند.می بینیم که تمامی ویژگی ها و خصوصیات یک تحقیق خوب و بر جسته و ویژگی های یک پژوهشگر خوب در شش ویژگی یاد شده در جملات بسیار مختصر و کوتاه و رسا بیان گردیده است.اگر ما قبول داشته باشیم که پژوهش در مدرسه زمینه ای برای پژوهش در دانشگاه است و چه پدیده ی مبارک و خجسته ای است بیشترین تلاش و هم خود رامصروف این پدیده می کنیم .ما باید این تشنگی را ،یعنی تشنگی به تحقیق را و روح جستجوگری را در بین خود زنده کنیم .مولانا جلال الدین ،تاریخ نورد دلاور این مسئله را چه نیکو بیان کرده است:آب کم جو تشنگی آور بدست تا بجوشد آبت از بالا و پستتشنگان گر آب جویند از جهان آب هم جوید به عالم تشنگانپس ما با حرف ،با سخن و با عمل می خواهیم مخاطبین خود را که مقامشان از فرشتگان عرش هم برتر و بالاتر اشت و به قصد علم آموزی و دانش اندوزی به جمع ما پیوسته اند تشنگی و عطششان را با آبهای زلال و گوارای تحقیق فرو نشانیم.در احادیث نبوی آمده است :علم نوری است که خداوند آن را در دل هرکه بخواهد فرو می افکند. پس همگان می توانند این نور را ببینند ،و برای این کافی است که چشم خود را باز کنند و خورشید پرست باشند نه شب پرست.چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویمگفتنی است که تمامی این راه صاف و زلال و هموار هم نیست ،چه بسا سنگلاخهای زیادی هم ممکن است وجود داشته باشد.مهم آن است که ما از سختی ها و ناهمواریهای این راه نهراسیم و در این راه گام نهیم.واز این ضرب المثل عبرت آموز پند بگیریم که سفرهای هزار مایلی با یک گام آغاز می شودA journey with thousands miles begins with one step.وکسی که می خواهد شنا کردن را بیاموزد باید خود را در مسیر آب رودخانه قرار دهد .و آنکه می خواهد قهرمان کشتی شود باید مشت خوردنهای زیادی را تحمل کند.یکی از دشواریهای راه این است که ما عادت به نوشتن نکرده ایم و یکی از ناهمواریهای راه همین است. از نوشتن می هراسیم تا مبادا در نوشتن خطا کنیمود یگران بر نوشته های ما ایراد بگیرند و غافل از این سخن سعدی شده ایم که گفته است :تا متکلم را عیب نگیرند سخنش صلاح نپذیرد.تجربه نشان داده است که تحصیل کردگان ما در نوشتن مشکل داشته اند و دارند و این مشکل محدود به دوره دبستان و راهنمایی و دبیرستان نیست و چه بسا بین تحصیل کردگان دانشگاهی هم در نوشتن و قلم زدن مشکل داریم ،محفوظاتمان زیاد است ولی نمی توانیم آنها را بیان کنیم .یعنی اندیشه هایمان را نمی توانیم بر روی کاغذ بیاوریم و بیان مافی الضمیر بکنیم.و این بسیار مسئله درد ناکی است که اینهمه تلاش کرده ایم و از هر خرمنی خوشه ای بر گرفته ایم و ذهن ما پر از معلومات و آگاهی و دانش است ولی نمی توانیم آنها را با زبان فصیح و بلیغ که موثر باشد و در دیگران شور ایجاد کند بر روی کاغذ بیاوریم و جامه طبع و نشر بپوشانیم. .و در بیان آنها و نوشتن آنها در مانده ایم.حال آنکه یکی از رازهای توفیق بزرگان ما نوشتن بوده است حتی برخی از فضلای ما در خاطراتشان نوشته اند که بیشترین نوشته های آنها در نوم و یقظه و خواب و بیداری صورت گرفته است.مرحوم علامه دهخدا لغت نویس معروف در خاطرات خود آورده است هرگاه در خواب مطلبی به یادم می آمد از خواب جسته پلیته روشن می کردم و قلم و کاغذی بر می داشتم و می نوشتم.به احتمال زیاد شعر همای رحمت مرحوم شهریار هم در خواب به او الهام شده واز خواب برخاسته و آن شعر زیبا را به نظم کشیده است.باید ما هر طور که شده این حقایق را به ذهن فراگیران خود فرو کنیم که خواندن و مطا لعه کردن و نوشتن و زیبا نوشتن نه تنها هنر بلکه موهبت است که خداوند آن را نصیب هرکسی نمی کند. تنها به بندگان بر گزیده خود این عطایا را نصیب می کند. در شرح حال پدر تاگور آمده است که تمامی اشعار حافظ را از حفظ داشته است و حال آنکه اصلا زبان فارسی را نمی دانسته است.تاگور می گفته اشعار حافظ به او الهام می شده است.بانو مری بویس استاد فقید بخش شرق شناسی دانشگاه کمبریج به یمن همین پژوهشهای موشکافانه تالیفات منیفی در ادبیات ایران باستان دارد که بسیار مغتنم است.بانو آنه ماری شیمل استاد فقید آلمانی الاصل آثار بس گرانسنگی در زمینه تصوف و عرفان ایرانی و اسلامی خلق کرده است .مساعی بانوی یاد شده مخصوصا در زمینه مولوی شناسی بی نظیر است.پژوهشهای سترگ روکرت آلمانی به قصد گفتگوی تمدنها وآشتی جهانی بسیار مغتنم است.پژوهشهای جرجی زیدان درباره امام حسین (ع)و پژوهشهای جرج جرداق مسیحی لبنانی درباره شگفتیهای نهج البلاغه ما را مکلف می کند که دست روی دست نگذاریم و منتظر پژوهشهای دیگران درباره فرهنگ و بزرگان خود نباشیم و به خواب گران فرو نرویم .سخن از خواب گران به پیش آمد و شعر عمیق و هشدار دهنده اقبال لاهوری معروف به :از خواب گران خیز را در ذهنم تداعی کرد.اقبال لاهوری در این شعر بس تکان دهنده از همان آغاز خفتگان را به بیداری دعوت می کند.به ایستادگی و مقاومت ملت شرق در مقابل خدعه ها و نیرنگهای دنیای استکبار فرا می خواند.این شعر به جهت اهمیتی که در بیدار کردن ذهنهای به خواب رفته و بی خبر از نیرنگهای نیرنگ بازان استبدادی داردتعدادی از بندهای آن نقل می شود.تا هم نقش و اهمیت شعر که ابزاری مهم در آموزش است شناخته شود و هم بخشی از تجارب معلمین که شناختن بزرگان خود است باز تابانده شود.ای غنچه ی خوابیده ،چو نرگس نگران خیزکاشانه ما رفت به تاراج خزان خیزاز ناله ی مرغ چمن از بانگ اذان خیزاز گرمی هنگامه ی آتش نفسان خیزاز خواب گران خواب گران خواب گران خیزاز همان بند نخست اقبال گوئی شاگردانی را در محضر خود دارد که خوابیده اند اما خوابشان به گونه خواب نرگس است ،یعنی به هنگام خوابیدن چشمشان تمام بسته نیست،نگران اوضاع نابه سامان و وزش بادهای خزانی هستند که احتمال دارد هر آن خواب آنان را بر آشوبد و دنیا را در چشم آنان تیره و تار نماید.می گوید ای مخاطب که مخاطب او بیشتر شرقی ها هستند از این خواب سنگین بر خیز زیرا خانه ما ،وطن ما ،کیش و آئین ما در صورت کوچکترین غفلت وجهل در حال به تاراج رفتن است.اکنون شایسته است که تو با گرمی و حرارت و تاثیر سخن سخنگویان که معلمان تو هستند از خواب گران بر خیزی و به خود آیی.خاور همه مانند غبار سر راهی است یک ناله ی خاموش و اثر باخته آهی استهر ذرّه این خاک گره خورده نگاهی استاز هند و سمرقند و عراق و همدان خیزاز خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیزفریاد ز افرنگ و دلاویزی افرنگفریاد ز شیرینی و پرویزی افرنگعالم همه ویرانه ز چنگیزی افرنگمعمار حرم باز به تعمیر جهان خیزاز خواب گران خواب گران خواب گران خیزاز خواب گران خیزاقبال با اینکه خودش تحصیل کرده غرب بود، در دانشگاه کمبریج تحت عنوان«توسعه و تکامل ماوراءالطّبیعه در ایران»رساله نوشت و دانشگاه مونیخ در رشته فلسفه درجه دکترا به وی اعطا نمود.اما هیچ وقت غرب زده نشد و هنگامی که بر سر دو راهی بود به توصیه استاد بزرگ روشنفکرش سر توماس آرنولد هرگز از زندگی علمی و فکری دست نکشید استادی دانشگاه کمبریج را رها کردو در سال 1908به وطن خود هندوستان باز گشت.تا بیدار گر زمان خود باشد و اینگونه هم شد درود بر او که مرد بزرگی بود.این بود سر گذشت مرد بزرگی که در تاریخ 1289ه .ق که در شهر سیالکوت متولد شد در کودکی اورا راهی مکتب کردند قرآن را در اندک زمانی فرا گرفت غالبا دیر و با تاخیر به مکتب می رفت.حافظه و طبع خوبی که داشت شعر هم می سرود .یک روز دیر به مدرسه رفته بود معلمش به وی گفت :«اقبال چرا دیر می آیی؟در جواب گفت:اقبال همیشه دیر می آید.»این دانای راز پس از سعی و مجاهدتهای طولانی نیم ساعت قبل از فوتش شعر زیر را سرود: سرود رفته باز آید که نایدنسیمی از حجاز آید که نایدسر آمد روزگار این فقیریدگر دانای راز آید که ناید(رک.کیهان فرهنگی،سال هفدهم،مهر1379،ش168ص22به بعد مقاله اقبال و خودآگاهی)صفحات تاریخ پر است از این تجربه های نگارین و زرین معلمانی که در آسمان بی ستاره وکم ستاره انسان ها طلوع کردند و چون نور افکنی قوی مسیر این تاریکی ها را روشن کردند و درخشیدند و خود به تک ستارگانی تبدیل شدند. «معلمانی که تو گویی بلای معلمی را-که چون بلای عشق دلپذیر است-به گاه بلی گفتن به جان خریده و آن را چون امانت عشق پاس می دارند و گرامی می شمرند.وفا می کنند و ملامت می کشندوخوشند ورنجیدن را در طریقت خود کفر می دانند و در عرصه پر فراز و نشیب و خطر خیز تحقیق چون مجنونی در جستجوی لیلای خویشند و مشتاقانه کوه دشواری های تحقیق را فرهاد صفت می کنند تا نتایج شیرین تحقیقاتشان کام دوستداران فرهنگ و ادب راشیرین کند.»(رک.قصه غصه ما،دکتر اصغر دادبه،مجله رشد آموزش ادب فارسی،سال پنجم،ش23زمستان1369)
کلمات کلیدی: