سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا! . . . از نادانی و بیهودگی و از گفتار و کردار بد به تو پناه می برم . [امام علی علیه السلام ـ در دعای یوم الهریر در پیکار صفّین ـ]
تحقیق در ادبیات و رویکرد های آن از عصر افلاطون تا روزگار ما
پیوندها

ملخص  کلام این که از وقتی که آتشکده فارس به خاموشی گرایید یکی از فرزندان ایران زمین که در دامان خاک پاک فرهنگ و ادب پرور   شیراز پرورش یافته بود ،دل نازکش تاریک و چشم روشن بینش تیره ماند به دنبال حقیقت روان شد ،مدتها به افسانه ها دل باخت و به افسونها دل خوش کرد ولی در هر بار که حقیقت را نمی دید خایب و نومید بر می گشت و در حالی که دل بی کینه اش لبریز از عشق مام وطن بود در تیه حیرت سرگردان قدم می زد .تا بالاخره شبی که همچنان می رفت ،هاتف خجسته پی و فرخ سروش ندائی زد که :یعنی بیا که آتش موسی نمود گل.او در حالی که می خواند:

ازآن به دیر مغانم عزیز می دارند     که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

پیر مغان و پیر میکده جامی گرانش داد و در دل دیوانه اش آتش اندر زد ،طوری که سر از پا نشناخته ، مسیح آسا به رقص آمد و بی اختیار سرود:

بعد از این نور به آفاق دهم از دل خویش   چون به خورشید رسیدیم غبار آخر شد

وچون با ساکنان حرم ستر عفاف ملکوت باده مستانه زد ،جنگ هفتادو دو ملت را عذر نهاده تنها دوست را در دل خود جای داد.

دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم   با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی

بت پرستی را به کنار نهاد و کعبه دل را بتکده کرد .در حالی که هزارگونه سخن در دهان داشت ،مهر خموشی بر لب زده ،به گوشه ای نشست.اما :

پری رو تاب مستوری ندارد   و به حکم آنکه چو در بستی سر از روزن بر آرد گر چه خود خموشی پیشه کرده بود،از  سینه او آتشی زبانه کشید که خورشید شعله ای از آن بود که در آسمان گرفت.ودود  آه سینه سوزان او سوخت افسردگان خام را.و اینچنین بود هر کس از این آتش مقدس و متبرک دل او شراره ای برداشت تا دل تیره وتاریک خود را فروزان سازد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط امین اله بخشی مشکول 92/4/21:: 10:39 عصر     |     () نظر