دفتر نشر وتولید آثار فرهنگی امین اله بخشی مشکول دانش آموخته دانشگاه علامه طباطبایی تهران اعلام کرد .امین اله بخشی مشکول در عرصه ادبیات فارسی از جمله چهره ها وشاخص هایی است که توانست در استفاده از نقدو نظریه های ادبی نوین مخصوصا از تاریخ گرایی جدید استفاده کند وبرخی از شاهکارهای ادبی مانند اشعار حافظ،سعدی،عبید زاکانی ومتونی جون قابوسنامه وگلستان سعدی را تحلیل وگزارش نماید.
کلمات کلیدی:
من در طول حیات فرهنگی وادبیم فرصت نکرده ام به برخی از کتابهایم مقدمه ای بنویسم واز این لحاظ همواره نوشتن یک مقدمه مفصل بر کتابهایم که برای استفاده دانشجویان وتحصیلکردگان نوشته ام همواره آرزوی قلبی من است.
کلمات کلیدی:
اخیرا از مطاوی یاددداشت های امین اله بخشی مشکول نوشته ارزنده ای با عنوان «دعا و نیایش» به دست آمد که جهت استفاده خوانندگان در زیر درج می گردد:
چکیده:
در این مقاله توصیفی - تحلیلی که به شیوه اسنادی وکتابخانه ای نوشته شده است،فلسفه دعا ونیایش درمتون معتبر فقه شیعه و درمنابعی چون قرآن مجید، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، بحارالانوار و وسایل الشیعه ودایره المعارف تشیع پژوهش و ژرف کاوی گردیده است. هدف از نوشتن این مقاله بررسی کردن اثرات دعا و نیایش در زندگی انسان و نشان دادن باز تاب آن در گستره متون اسلامی است . یکی از مواردی که این مقاله را اصیل و نو آور نشان می دهد مقایسه و تطبیقی است که بین دعاها ونیایشهای اسلامی با نیایش های انسان شناسانی چون آلکسیس کارل به عمل آمده است .در این مقاله به تعریف جامع دعا با توجه به متون معتبر پرداخته شده ،به آداب وشرایط دعا کننده ،اثرات مثبت در بهبود بیماران برطبق تجربیات و مشاهدات آزمایشگاهی آلکسیس کارل تحقیق به عمل آمد و درپایان نتیجه گرفته شد که علی رغم اینهمه تشابهات ونقاط مشترکی که ممکن است بین دعاها ونیایش های مذاهب مختلف وجود داشته باشد اما موج و اوج دعاها ونیایش ها که هم هنر مندانه بیان شده باشد وهم دارای مضامین خداشناسی،انسان شناسی،اصول اخلاقی واجتماعی وترجمان حقوق افراد وطبقات و جامع ایده آل های بشری باشد تنها در متون معتبر اسلامی دیده می شود که سایر مذاهب ومکاتب فاقد آن است.
واژگان کلیدی: نیایش، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، آلکسیس کارل
مقدمه:
یکی از مهمترین مباحث مذهبی که با اخلاق و تربیت انسانی گره خورده است. امّا کمتر پژوهشی دربار? فلسف? آن به صورت آکادمیک و روشمند صورت گرفته است مبحث دعا و نیایش است. با وجود هم? تحقیقات و پژوهشهای وسیع و ذیقیمتی که به وسیل? محققان و اندیشمندان دربار? دعا و نیایش صورت گرفته است، که هر کدام در نوع و محتوا شایان تحسین و قابل بهرهبرداری و ارزش کارشان درخور تقدیر و تمجید است، امّا جای تحقیقات سودمند و راههای طی نشده و بکر و آموزنده هنوز در متون مذهبی در زمین? دعا و نیایش وجود دارد که جای آن خالی به نظر میرسد، که شاید بتوان علّت این خلاء را دشمنی آشکار و دیرین? اوضاع گذشته با فرهنگ ناب اسلام و تعالیم و معارف حیات بخش و انسان ساز اسلام دانست که بیشتر جنب? سیاسی و عقیدتی داشت، مجال هرگونه تحقیق و تتبّع و جستجوگری و تفحصّ را در پهن? معارف و فضایل و مفاخر اسلامی از صاحبان فکر گرفته بود و عرصه را برای پژوهشهای اینگونه معارف و فضایل که اثرات مثبت و سازند? آن را نمیتوان انکار کرد تنگ کرده بود. از جمل? آن مسائل و مباحث که نسبت به آن غفلت شده یکی هم پژوهش در فرم و محتوای دعاها و نیایشهاست. البته دعا و نیایش علیرغم بینش کوتهنگرانه برخی افراد که نمیتوان با دعا و نیایش به جایی رسید، بسیار مفهومی گسترده و فراگیر دارد. چرا که دعا تنها یک درخواست ساده از خداوند سبحان نیست بلکه کلید ارتباط با منبع فیاض ربّانی است. امّا محوریترین پرسش این مقاله این است که چه نیازی به دعا کردن داریم و دعا و نیایش چه اثرات مثبتی میتواند در زندگی فردی و اجتماعی ما داشته باشد. سئوال مهم و قابل تأملی است.زیرا علاوه بر اینکه در فرهنگ و معارف والای اسلامی از جایگاه خاصی برخوردار است و دارای منابع معتبری است؛ از دید فیزیولوژیستها و انسان شناسان نیز بسیار مهم است و اهمیّت حیاتی دارد. از میان این انسان شناسان و فیزیولوژیستها؛ نه عالمان علوم انسانی؛ یکی از کسانی که بیشتر در زمینه ی دعا و نیایش به غواصّی پرداخته الکسیس کارل پزشک و انسان شناس نامی فرانسوی است. او کسی است که در طول فعالیت پزشکی دو جایز? نوبل برده است؛ یکی در زنده نگه داشتن قلب یک جوجه به مدّت 35 سال در آزمایشگاهش و دیگری در پیوند زدن رگها. الکسیس کارل میگوید: «نیایش اصولاً کشش روح به سوی کانون غیر مادّی جهان است. به طور معمول، نیایش عبارت است از تضرّع و نال? مضطربانه و طلب یاری و استعانت، و گاهی یک حالت کشف و شهود روشن و آرام درونی و مستمر و دورتر از اقلیم هم? محسوسات است. به عبارت دیگر میتوان گفت که نیایش پرواز روح به سوی خداست و یا حالت پرستش عاشقانهای نسبت به آن مبدأیی است که معجز? حیات از او سر زده است و بالاخره نیایش، نمودار کوشش انسان است برای ارتباط با آن وجود نامرئی، آفریدگار هم? هستی». (الکسیس کارل،26:1396)
پیامبر خاتم (ص) میفرماید: «برترین عبادتها، دعاست؛ هر گاه خداوند به بندهای، اذن توفیق دعا دهد؛ در رحمت را به روی او بگشاید. بیگمان هیچ کسی با دعا کردن هلاک نمیشود». (تنبیه الخواطر، 2/127 به نقل از میزان الحکمه، 4/1646) در دعای ابوحمز? ثمالی از امام سجاد(ع) زیباترین روح پرستنده میخوانیم: «واجعَلَنی مِمَّن أطَلتَ عمرَهُ و حَسَّنَت عَمَلَهُ وَ اَتمَمتَ عَلَیه نَعمَتَکَ و رضیتَ عَنه و اَحیَیته حیاهً طیبهً فی ادوم السرور و اسبع الکرامهِ وَ اَتَمَّ العیش اَنَّکَ تَتفَعلُ ما تَشاءُ و لا یَفعَلُ ما یَشاءُ غَیرُک»1 یعنی مرا در زمر? کسانی بنشان که عمر طولانی و نیکو نصیبشان کردهای و نعمتت را بر آنان تمام نمودهای و از آنان رضایت داشتهای و حیات طیّبه نصیبشان فرمودهای . (سروش، 289:1374).
مرور منابع و پیشینه پژوهش
یکی از مهمترین و ارزشمندترین پژوهشی که دربار? دعا و نیایش صورت گرفته است. کتاب دعا و نیایش الکسیس کارل طبیب و انسان شناسی است که در زبان فارسی دو ترجم? خوب و زیبا از آن وجود دارد. یکی ترجمهای است به قلم شیوای پرویز دبیری و دیگری ترجم? آن به قلم شیوا و شاعرانهی دکتر علی شریعتی است که ضمن مقدمهای بسیار عالمانه این کتاب را به زبان فارسی دانشگاهی ترجمه کرده و در زمر? مجموعه آثار اوست. در کتاب «تأثیر نهجالبلاغه و کلام امیر المؤمنین علی (ع) در شعر فارسی» به قلم محسن راثی (1383) به طور مبسوط و مفصل دربار? دعا و نیایش در کلام امیرالمؤمنین و تأثیر آن در ادب فارسی سخن به میان آمده است که در آنجا به شرایط استجابت دعا و نیایش و چگونگی تأثیر کلام امیر مؤمنان بر شعر شاعران سخن به میان آمده است.صحیف? سجادیّه، نهجالبلاغه با شروح متعدد، مفاتیحالجنان، از منابعی است که در این جستار مورد استفاده قرار گرفتهاند. که در زیر به مناسبتهای مختلف از این آثار شواهد نقل میگردد:
دعا نیاز روح
قطع نظر از اجر و پاداشی که برای دعاکننده هست و قطع نظر از استجابتی که برای دعا مترتب است. دعا اگر از لقلق? زبان بگذرد و دل با زبان هماهنگی کند و روح انسان به اهتزاز آید، یک روحانیت بسیار عالی [همراه با طمأنین? دل و سکین? قلب] به شمار میآید. مثل اینکه انسان خود را غرق در نور میبیند و نادیدنیها را با چشم دل رؤیت میکند. و در این وقت است که شرافت گوهر انسانیّت را احساس میکند و در آن وقت است که خوب درک میکند که تا به حال چیزهای کوچک و بیارزش که او را به خود مشغول داشته بوده، و او را آزار میداد چقدر پست و بیارزش و ساقط و سافل بوده است. چرا که انسان اگر از غیر خدا چیزی بخواهد احساس خواری و مذلّت میکند، امّا وقتی که خواست? خود را با خدا در میان میگذارد و حاجات خود را از او میخواهد احساس بزرگی و عزّت میکند. به این ترتیب میتوان گفت که دعا هم طلب میشود و هم مطلوب و هم وسیله میشود و هم غایت و هم مقدمه میگردد و هم نتیجه.
شرایط استجابت دعا
طلب، اظطرار، درد، خلوص، نیاز شدید و توجه کامل به خدا، از عواملی است که دعا به واسط? آنها زودتر مستجاب میشود. چنانکه مصطفی(ص) فرمود: «الدُّعا هُو العِبادَه»، دعا عین عبادت است. منتها باید از عمق وجود آدمی برآید و از لقلق? زبان بگذرد و الاّ تأثیری نخواهد داشت. امّا الکسیس کارل، صاحب کتاب نیایش و همچنین کتاب انسان موجود ناشناخته تأثیر دعا در شفای بیماران را به وجه تکان دهندهای گزارش نموده است. الکسیس کارل در کتاب نیایش مینویسد: آنگاه که از برخی از بیمارانم ناامید شده بودم و امید بهبود آنها را نداشتهام بعد از چند روزی برخی از بیماران به وجه معجزه آسایی سلامت نخستین خود را بازمییافتند و ما چنین مواردی را تحقیق و مطالعه کردیم و در طول تحقیق و جستجو و مشاهد? حال بیماران و مصاحبه با آنها و نزدیکانشان معلوم گردید که آنگه که این بیماران از همه جا قطع امید کردهاند؛ جهت شفا یافتنشان به مبدأ آفرینش متوسّل شدهاند. حتّی الکسیس کارل در آنجا گزارش میکند که برای دعا کردن حتماً لازم نیست که خود بیمار متوسل به دعا و نیایش گردد بلکه حتّی اطرافیان او هم میتوانند با اخلاص در حق بیمارانشان دعا کنند و دعای آنان اجابت گردد. و به تعبیر صاحب کشفالاسرار و عُده الابرار: «دعا، خواندن است، یا خواستن، اگر خواندن است، عین ثناست، و اگر خواستن است، بنده را سزاست، و هر دو عبادت است و نجات را وسیلت. یحیی معاذ گفت: عبادت خزینهای است که کلید این خزینه دعا، و دندانههای این کلید، لقم? حلال، و شرط دعا، تضرّع است و زاری و بر درگاه عزّت، خود را بیفکندن به خواری، این است که میگوید: «تَضَرُّعاً و خَفیفَهٌ». (میبدی، :3/640) مولوی شاعرو عارف قرن هفتم؛ در دفتر سوم در تفسیر اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ.... درد و نیاز را، عامل مؤثری در استجابت دعا میداند: (راثی، 228:1383).
هرچه رویید از پی محتاج رست تا بیاید طالبی چیزی که جست
حق تعالی گر سماوات آفریــد از برای دفع حاجات آفریـــد
هر کجا دردی، دوا آنجــا رود هر کجا فقری نوا آنجــا رود
هر کجا مشکل جواب آنجا رود هر کجا کشتی است آب آنجا رود
آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست (مثنوی، دفتر سوم، ص 182-183)
سخن پرداز بلند پرواز آسمان عشق و عرفان حافظ شیرازی، هر گاه که از هم? چارهها برای وصل نومید میگشته، چاره را در دعا دیده و با سوز دل بیان میکرده است:
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم (حافظ)
و همچنین میفرماید:
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است بدین راه و روش می رو که با دلدار پیوندی (حافظ)
کجا و کی باید نیایش کرد
اینکه دعا و نیایش کردن کجا و کی باید صورت بگیرد، باید گفته شود که برای نیایش کردن زمان و مکان رسمی خاصّی وجود ندارد. در کوچه، اتومبیل، ترن، اداره، روی نیمکت، درخانه، در مدرسه و در کارگاه و همه جا میتوان دعا و نیایش کرد. امّا چون دعا کردن جهت اتصال به کانون هستی به تمرکز حواس نیاز است تا دعا و نیایش از لقلق? زبان خارج شود و اثرات مثبت و سازند? خود را بر روی فرد باقی بگذارد بهتر است که «هرکسی در اتاقها، کوهستانها و جنگلها یا درخلوت اتاقش نیایش کند؛ و نیز عباداتی هست که باید طیّ مراسم خاصی [به قول الکسیس کارل] در کلیساها [و به قول ما مسلمانها در مساجد و زیارتگاهها] انجام شود. (الکسیس کارل، 33:1396). الکسیس کارل که خود طبیب است و فیزیولوژیست دربار? مکان و حالاتی که نیایش کننده باید داشته باشد مینویسد: «ولی جای نیایش هر کجا باشد، خدا با انسان سخن نمیگوید، مگر هنگامی که آرامش بر درونش مستولی شود. آرامش درون به حالت عضوی و مادّی و به محیطی که در آن به سر میبریم بستگی دارد. [و به درستی تأکید میکند] یافتن آرامش بدن و روح در میان ازدحام و همهمه و شلوغی جامعهی امروز کار دشواری است. امروز به جایگاههای خاصّی برای نیایش نیازمندیم». (همان). الکسیس کارل در کتاب نیایش یکی از این جایگاهها را «لُرد» مینامد و رسال? کوچکتری نیز دارد به نام تأمّلات من در راه زیارت لُرد».4 این مرد، نظریاتش در مورد دعا [ونیایش] بسیار قابل تأمّل و ستودنی است. زیرا، متفکران، فیلسوفان و مذهبیّون بسیاری هستند که تا به حال دربار? دعا و نیایش اثرات و ثمرات آن داد سخن دادهاند، امّا سخن هیچکدام از آنها به انداز? سخن این دانشمند زیست شناس و بافت شناس که «منحصراً از بررسیهای بیمار شناسی و فیزیولوژی و بالینی، و آن هم از طریق تجربیات شخص خودش حاصل شده است؛ مؤثر نیست.»
امام علی (ع)، سر حلق? پارسایان نیز دعا را نه تنها یک برنامه اخلاقی برای شانه خالی کردن از مسئولیّتها نمیداند، بلکه دعا را یک عاملی برای مقاومت و مبارزه و هجوم به دشمن و به عنوان یک زینت انسان پارسا میداند؛ کسی که به لباس تقوا آراسته شده است وگویی از زبان امام سجاد(ع) زیباترین روح پرستنده آوا برمیآورد که: «اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و آلِهِ... و اَلبِسنی زینَهَ المُتَقین فی .... استقلالِ الخَیر و اِن کَثُرَ مِن قَولی و اِستِکثار الشَّرَّ و اِن قلَّ مِن قولی و فِعلی». «خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست... و زینت پارسایان را پوشش من قرار بده... در اندک شمردن نیکی، گرچه در گفتار و عملم بسیار باشد و در بسیار دانستن بدی، گرچه در گفتار و عملم کم باش». (امام سجاد،1380: 234)
بنابراین دعا نه تنها جبران کنند? ضعف انسانی نیست، بلکه تقویت کنند? قدرت انسانی و ادامه دهندهی کار مثبت و تلاش سازندهی فرد در ساختن زندگی فردی و اجتماعیاش هم هست. یعنی دعا و نیایش تنها در کنار کار و مسئولیّت نیست؛ بلکه پس از مسئولیّت و در ادامه رنج و کار و جهاد و صبر وجود دارد. چرا که کسانی که متون اساسی دعا را برای ما در تاریخ اسلام گذاشتهاند، خود نمونهی چنین سرمشقی و نمونهی بارز چنین اصلی هستند. کسانی که در سختترین لحظات که با دشمن مقابل به پیکار مشغول بودند در تلاش برای سعادتمند شدن و مقتدر شدن و مستقل شدن و آزاد شدن و در کوشش برای نابودی هم? عوامل خطر و ضعف فردی و جمعی و در تلاش و مبارزه جدّی اجتماعی و اعتقادی، همواره بیدار بودند و مسلّح بودند و متعهد و خود به تن خود، وارد مخوفترین صحنههای پیکار میشدند و همینها هم دست نیاز، دعا و نیاش به آستان بارگاه ملکوتی بلند میکردند.
نوع دعا کردن پیامبر (ص)
گفتیم که رهبران دینی ما خود بانی دعا و نیایشند و هرگز دعا و نیایش از زندگی آنان که همه از نوری واحدند جدا نبوده است. حال ببینیم پیغمبر(ص) چگونه دعا می کرده است؟
پیامبر(ص) پس از آنکه تمام مقدمات یک مبارزه با دشمن را، بیداری عمومی را و بسیج همه نیروها را و همچنین صف آرایی را و نیز رسیدگی به جزییترین نکتههای تاکتیکی و استراتژیکی جنگ را رعایت میکرده، صفآرایی میکرده و به قدرت منطقی و معنوی و مادّی جنگ و مبارزه تکیّه میکرده و در برابر دشمن میایستاده و پس از فراغت از هم? این مقدمات منطقی و علمی و اجتماعی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دست به دعا برمیداشته که خدایا اگر شایستگی پیروزی بر دشمن را نداشتیم، تو به کرم خودت ما را بر دشمنان پیروز گردان،[ و باران رحمت خود را بر ما بباران] و تو به اعجاز خدایی خودت، اینها را یک مرتبه محو کن، ضعیف کن، نابود کن! (شریعتی، 51:1391). و آن گاه علی (ع) پس از اینکه در برابر دشمن میایستد و کوچکترین نکتههای روانی و نکتههای فکری و معنوی و نظامی مبارزه با دشمن را به فرزند خود یادآوری میکند و او را به مبارزه و ایستادگی و مقاومت در برابر دشمن فرا میخواند که: «کوهها بجنبند، تو مجنب. نگاهت را به اقصای صف دشمن بفرست (این جلوها را نگاه مکن که هی ببینی یکی دست به اسلحه برده، آنجا کمین کرده، آن جا یک تیری الان میآید بیرون، مقاومت و استقامت و تسلّط روحی خودت را از دست بدهی، دور دست صف دشمن را نگاه کنی) کوهها بجنبند، تو مجنب ] و استوار برجا ی باش[ نگاهت را به اقصای سپاه خصم بفرست و دندانهایت را به خشم برهم بفشار و پاهایت را به زمین میخکوب کن و جمجمهات را به خدا بسپار و بجنگ، و آنگاه بدان که پیروزی در دست خداست.» ( نقل از شریعتی، 1391: 51 - 52).
کالبدشکافی بلاغینامه کوتاه 11 از کلام امیرالمومنین (ع)
یکی از ویژگیهای متون دعا و نیایش که تا به حال کمتر بدان توجه شده و جا دارد که این بخش از ادعیّه با جامعیتی بیشتر مورد توجه و تحقیق قرار گیرد نکات بلاغی و به عبارت دیگر فصاحت و بلاغت دعاها و نیایشهاست. ضمن اینکه مضامین و محتوای دعاها و نیایشها از اهمیّت ویژهای برخوردار است، فصاحت و بلاغت ویژه زبان دعاها و نیایشها امتیازی است که متون مزبور را از سایر متنهای معمولی برجسته نشان میدهد. اما از آنجا که عالیترین و نمونههای درخشان اینگونه دعا و نیایشها را هم در کلام علی(ع) با خدای اسلام میتوان سراغ گرفت و براساس همین معناست که میتوان بیشتر به ترسها و از هوش رفتنهای او پی برد ] چنانکه نقل شده است که آنگاه که نوک پیکان برپای او فرو رفته بود، تنها آن رادر لحظه مناجات با خدا توانستند از پای او در بیاورند . [ بررسی اینگونه مسایل بلاغی در حوزههای علمی اسلامی را هم میتوان در کلام بلاغت نشان او ( اعّم از خطبهها، نامهها، کلمات قصار و در اشعار عربی او) جستجو کرد. محض نمونه و از باب تیمّن و تبرّک کلام، کوتاه امام علی (ع) به فرزند خود محمد حنیفه. آنگاه که پرچم را پس از بریدن دستهای مسلم مجاشعی به او سپرد ( جعفری، 1372 : 194).
مورد بررسی قرار میدهیم:
عنوان خطبه که قبلا ترجمه آن ذکر گردید؛ « آیین جنگ» است:
نکات بلاغی: تزولُالجباللاتزل:
(الف) جمله خبری است ولیکن در بردارنده معنای شرطی است. یعنی (إن زالتِ الجبال)؛ هرگاه که کوهها کنده شود تو پای خویش استوار بدار. به راستی بلغا دانند که چه قدرتی و چه حکمتی در این سخن است. تأثیر این کلام در حد اعجاز است و با بیان معمولی و عادی نمیتوان شأن و عظمت آن را بر زبان آورد؛ مگر اینکه زبان علی گونهای داشته باشیم تا بتوانیم از شرح آن همه کمالات بر بیاییم.
(ب) در عبارت فوق بین دو جمله انشائی که قابل تأویل به خبری و دیگری خبری ناب است؛ حالت وصل به کار رفته است و واو عطف پیوند خورده، وواوی مفید شرط و حال ( تجلیل، 1379: 12).
(ج) عَضُّ علی ناجذک: نواجذ که دندانهای انتهای دهان را گویند در مفهوم همه دندانها به کار رفته و از جزء اراده کل « اسنان» شده که مجاز به علاقه کلّ و جزء است.
(د) عضّ علی ناجذک: کنایه از اراده به انجام کار و تسلّط بر خویشتن است. چنانکه در فارسی هم گفته میشود دندان روی جگر بگذارد: یعنی تحمّل کن و مقاومت کن.
(هـ) إعرالله جمجمتک أعِراز اعاره و مراد این است که: سرت را در راه خدا بذل کن. جمجمه فرق سر و قسمتی از سر را گویند که به لحاظ بلاغت مجاز به علاقه جزء و کل است که تمام سر را اراده فرموده است. عبارت فوق به این نکته اشعار دارد که در این پیکار و رویارویی با دشمن کشته نمیشوی؛ چون عاریه چیزی است که مسترد میشود، یعنی خرید و فروش و معامله معمولی نیست که اگر فرموده بود (بعالله) این معنی را نمیتوانست رسانگی کند.
(و) واعلم اَنّ النصر من عندالله سبحانه» دربر گیرنده حسن ختام و تبشیر به پایان موفقیتآمیز در پیشگاه خداست و هم تلمیح لطیفی به این آیت قرآنی دارد که :« إن تنصر الله ینصرکم» ویثبّت اقدامکم است، به ویژه بخش اخیر آن به فقرات خطبه تاییدی دارد.( محمدباقر مجلسی، 1408 ق: 1/89). باری در زمینه دعا از جهات گوناگون دیگری نیز میتوان سخن گفت؛ اینکه ماهیّت دعا کردن چیست؟ آیا منظور تغییر دادن اراده خداوند است یا چیز دیگر؟ اینکه دعا کننده در چه احوالی باید باشد تا دعای او مقبول و مستجاب افتد و اینکه به تناسب تفاوت روحها و شخصیتها، دعاها چگونه تفاوت میکنند؟ و سطح و محتوای مختلف مییابند؟ و دعاهایی که از معصومان و پیشوایان دین وارد شده دارای چه ویژگیهایی هستند؟ و مدخلیّتی که دعا در زندگی دینی و زندگی عادی آن دارد چیست؟ در چه امری میتوان و میباید دعا کرد و در چه امری نمیتوان و نمیباید دعا کرد؟ پیداست که در این مقاله به بسیاری از سوالات مزبور البته به اجمال پاسخ داده شد که پاسخ تفصیلی آنها فراغی فراخ میطلبد و چه بسا که طرح همه آن مباحث با پاسخهای مفصل نیاز به نگارش رساله ی مفصّلی باشد، که از حوصله این جستار خارج است اما هر چه باشد، « در همه اینها یک نقطه مشترک وجود دارد و آن اینکه در مواردی مرغوب دین و مطلوب خداوند است که آدمیان زبان به دعا بگشایند؛ خواه این دعا سخن گفتن محض باشد، بدون حاجت خواستن و خواه مقرون به حاجت خواستن باشد، اعم اینکه آن حاجت برآید یا بر نیاید. ( سروش، 1392 : 108) گفتیم کسانی هم بودهاند که مسأله دعا و نیایش را بررسی تجربی کردهاند تا مشاهده کنند که آیا توسّل به دعا و نیایش با موازین خرد تجربی سازگار است یا نه؟ که از این میان به تجربیات یکی از انسان شناسان و طبیبان برجسته - الکسیس کارل - اشاره کردیم. اما یک نکته مهم در میان گفتههای الکسیس کارل ناگفته ماند و آن اینکه؛ به شهادت خود الکسیس کارل در کتاب نیایش موسسه لُرد آمار شفا یافتگان به وسیله دعا را که به شکل معجزهآسایی با تصدیق اطبّا شفا یافتهاند، منتشر میسازد. همواره ستون شفایافتگان معجزهآسا به وسیله نیایش، مملو از ارقام فراوان است. اما کارل تصدیق و خاطر نشان میکند که در سالیان اخیر، آمار فوق رو به نقصان میگذارد و علت آن را اینگونه توضیح میدهد که:« زائران اکنون بیشتر سیّاح شدهاند و زوّار، مسافر» و کسانی که با شیفتگی و سودازدگی و عشق و آرزومندی میآمدند تا مطلوب خود را بگیرند و به حاجت خود دست یابند، کم شدهاند. اینها تفریح کنان، کنجکاو و مردّد و در ضمن برای تغییر آب و هوا میآیند و ناچار از دعا و نیایش اثر چندانی نمیبینند. چرا که چنان که کارل در مکانیسم تأثیر دعا ابراز میکند: « دعا باید دارای شدت و همچنین تناوب و استمرار و همچنین خلوص باشد و همچنین حالت تهاجم بیابد.» ( الکسیس، 1396 : 55 - 56). که همه آن مواردی که بیان گردید در متون و ادعیّه ما نیز وجود دارد.
دعا و نیایش سرمایه دیالوگ با خدا
در ترمینولوژی فرهنگ پربار اسلامی دعا و نیایش را باید سرمایه دیالوگ با خدا محسوب داشت که از سردرد و طلب و از عمق وجدان آدمی بدون کوچکترین چشم داشتی بر میآید. بنابراین دعا فقط صحنه خواندن خدا نیست، بلکه عرصه شناختن او هم هست؛ مونولوگ نیست؛ بلکه دیالوگ هم هست؛ سخن گفتن دوسویه است که در این مکالمه و مخاطبه هم انس حاصل میشود؛ هم شناخت؛ هم روح پالایش میگردد و به تعبیر ارسطو « کاتارسیس» و تطهیر میگردد و هم ایمان تقویت میشود. هم دل شادمان است و هم خرد با نشاط.
دستاورد:
نتیجهگیری
یکی از راههای ارتباط صمیمی انسان با خدا و به عبارتی رساتر یکی از دیالوگهای رایج انسان با خدا دعا و نیایش است که در مورد متون دینی بزرگترین سرمایه آدمی است برای درخواست حاجات و نیازها و خواهشهایی که انسان میتواند از ساحت قدسی و ربّانی انجام دهد؛ حال آنچه حاجتها برآورده شود؛ یا نشود. از جمله چهرههای علمی که خود فیزیولوژیست و انسانشناس است و اثرات دعا و نیایش را با تجربیات آزمایشگاهی همراه کرده است و گزارشی مبسوط از شفا یافتگان به سبب دعا و نیایش را ارائه نموده است؛ پزشک الکسیس کارل است که کتاب او عنوان نیایش را به خود اختصاص داده و تا به حال در ایران بوسیله دو مترجم، پرویز دبیری و دکتر علی شریعتی به زبان فارسی سره و رسا ترجمه گردیده است. در این مقاله به نمونههایی از ادعیههای معروف مانند دعای کمیل، دعای ابوحمزه ثمالی، دعای عرفه و ... نمونه آورده شد که فقط از باب تیمّن و تبرّک نقل گردید. یکی از مواردی که میتواند این مقاله را اصیل و نوآور نشان دهد تطبیق دعا و نیایش مطرح در متون اسلامی با دعا و نیایش الکسیس کارل است. در این نوشته ثابت گردید که دعا روح عبادت است و دعا و نیایش مهمترین مکانیسم تطهیر و کاتارسیس و عاملی برای شفایافتن به بیماران ایران و دردمندان و تسکینی برای آلام درونی انسان عصر امروز است که بیش از هر عصری نیاز به دعا و نیایش دارد تا برخودخواهیها و خواهشهای اهریمنی خود لجام زند. تأثیر دعا در ساختار انسان و جهان، به طوری که در آیات و روایات هم تصریح شده در هر امری بسیار نافذ و موثر است. دین بر پایه عبادت استوار است و مغز عبادت، دعا کردن است که خود بهترین عبادت و نزدیکترین راه به سوی خداوند است که عقل و نقل بر فضیلت و بلکه و جوب دعا دلالت دارند. نظر به اینکه دعا سخن گفتن با خداوند و عرض حاجت و نیاز به درگاه بینیاز اوست، لازم است دعا کننده آدابی را که در آیات و روایات بیان گردیده رعایت کند تا دعای او مستجاب شود. «گرچه درخواست از خداوند وقت معین و جای مخصوصی ندارد، ولی در احادیث و کتب معتبر تأکید شده که بعضی از وقتها و مکانها در اجابت دعا تأثیر دارند که خداوند دوست دارد در آن زمانها و مکانها دعا صورت پذیرد که از آن میان میتوان به شب و روز جمعه و شبهای قدر و روزهای قدر و شبهای ماه مبارک رمضان و شبهای عرفه و عیدفطر و عیدقربان و عیدغدیر و روزهای آنها و شب اول ماه رجب و شب نیمه ماه شعبان، که شب ولادت امام قائم(عج) است و ماههای حرام، ثلث آخر شب و هنگام شنیدن اذان، تلاوت قرآن و نزوزیدن باد و آمدن باران، و همچنین پس از هر نماز دعا مستجاب میگردد. (حاج سید جوادی و دیگران، 1378 : 7/519). متون دعای اسلامی از زیباترین متون ادبی و هنری و عالیترین نثر در زبان و نمونه بهترین کارگیری از فصاحت و بلاغت است که اوج و موج آن در نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه است که از زبان امام علی (ع) و امام سجاد (ع) جاری گشته است. به طورکلی در این پژوهش ثابت گردید که دعاها و نیایشهای اسلامی ضمن اینکه از فصاحت و بلاغت و موسیقی خاصی برخوردارند که نشان میدهد که اسلام به زیبایی و به ارزش هنر --مشروط بر اینکه در خدمت تکامل روح بشری باشد، اهمیت فراوانی میدهد، عناصر فکری مطرح در آن را نیز مضامینی از قبیل خداشناسی، انسانشناسی، اصول اخلاقی و اصول اجتماعی و حقوق افراد و طبقات نسبت به هم و بیان ایدهآلهای بشری و همچنین بیان ترس و گریز از خطرها و پستیهای اجتماعی و فردی و اخلاقی است که در بسیاری از مذاهب و مکاتب دیده نمیشود.
منابع نیایش و دعا
قرآن
علیابنابیطالب (1389). نهجالبلاغه. ترجمه سیدجعفرشهیدی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی .چاپ سیام.
جعفری. سید محمدمهدی (1372). پرتوی از نهجالبلاغه با استفاده از ترجمه آیت الـ ... سید محمود طالقانی. تهران: وزارت اشارد و فرهنگ اسلامی.
الکسیس کارل ( 1396). نیایش. ترجمه دکتر علی شریعتی به ضمیمه سخنرانی مکتب سجاد. زیباترین روح پرستند، مجموعه آثار 8 . تهران: حکایت قلم نوین.
تجلیل.جلیل (1379). بلاغت نهجالبلاغه. تهران: انتشارات سمت.
راثی، محسن (1383) . تأثیر نهجالبلاغه و کلام امام امیرالمومنین علی (ع) در شعر فارسی. تهران: امیرکبیر.
مولوی. مولاناجلالالدینمحمد (1381). به تصحیح رینولدالین نیکلسون. تهران : امیرکبیر.
امام سجاد (1370) صحیفه سجادیه. ترجمه صدربلاغی. تهران: حسینیه ارشاد.
سروش.عبدالکریم (1374) . اوصاف پارسایان. شرح خطبه امام علی (ع) درباره متقین. تهران: صراط.
ابنمیثم - میثمابن علی (1388) - شرح نهجالبلاغه - مشهد - آستان قدس رضوی: چاپ دوم.
شت های امین اله بخشی مشکول گفتار ارزنده ای درباره فلسفه نیا
کلمات کلیدی:
ایجاد اعتماد به نفس در فراگیران عاملی مهم درشروع پژوهشبرای شروع هر کاری اعتماد به نفس لازم است .اگر اعتماد به نفس نداشته باشیم محال است که بتوانیم به کاری اقدام کنیم.پس یکی از کارهای معلم بلکه بزرگترین کار معلم و هنر معلمی این است که دانه اعتماد به نفس را در دل شاگردانش بکارد وزنده کند.من تا آنجایی که در حد بضاعتم بود وهست سعی می کنم فراگیران را تشجیع و ترغیب کنم که با هر امکانی که در اختیارشان هست به جستجو بپردازند. یکی از کارهای معلم باید امیدوار کردن وحس اعتماد به نفس ایجادکردن در بین دانش آموزان و فرا گیران باشد. و تلقین این نکته که هیچگاه برای آموزش دیر نشده است.پیامبر (ص)فرمود :اطلبو العلم من المهد الی اللحد یعنی که از گهواره تا گور دانش بجوی .وهمین مضمون را فردوسی چنین زیبا به شعر کشیده است.چنین گفت پیغمبر راست گوی زگهواره تا گور دانش بجویو در روایت آمده است که حضرت محمد (ص)وقتی که وارد مسجد شد دید که جوانان به دو دسته تقسیم شده اند و کار تیمی و گروهی می کنند عده ای مشغول نماز خواندن و عبادتند و گروهی دیگر نیز به هم دیگر علم و دانش یاد می دهند و فرمود کار هردو گروه خوب و عالی است اما من به گروهی می پیوندم که در حال یاد گرفتن و یاد دادن علم و دانش هستند و این نمونه عملی تشویق و ترغیب جوانان بود به علم و دانش که آن حضرت به آن اقدام نمود.اگر جوانان ما و بیسوادان و کم سوادان و به کل کسانی که از نعمت خواندن و نوشتن محرومند می دانستند که سقراط در چهل سالگی شروع به خواندن و نوشتن کرد هرگز از آموختن باز نمی ماندند.پس یکی از کارهای ما و از مسئولیت های سنگین ما این است که حسّ کنجکاویو حس اعتماد به نفس را در دل مخاطبین خود ایجاد کنیم و اهمیت علم آموزی و دانشجویی را و کرامت صاحبان علم و دانش را و اینکه در قرآن مجید یک جا شهادت «صاحبان علم»تالی شهادت خدا و ملائکه خوانده شده است به قول امام محمد غزالی در فضیلت و نبالت علم کافی است.گذشته از اینها ،چنانکه خاطر نشان گردید پیغمبر در عمل مسلمین را به آموختن تشویق می کرد.چنانکه بعد از جنگ بدر هرکس از اسیران که فدیه نمی توانست بپردازددر صورتیکه به ده تن از اطفال مدینه خط و سواد می آموخت آزادی می یافت.همچنین به تشویق پیغمبر زید ابن ثابت زبان عبری یا سریانی را -یا هردو زبان را -فراگرفت.و این تشویق و ترغیب سبب می شد که صحابه به یاد گرغتن علم و دانش روی آورند .این تشویق و تاکید پیغمبر ،هم علاقه مسلمین را به علم افزودو هم علماء و اهل علم را در نظر آنان بزرگ کرد.از این شوق علم آموزی و حس کنجکاوی در صدر اسلام می توان به معجزه فرهنگ اسلامی یاد کرد.همان چیزی که پیش از ورود اسلام ومقارن آن در فرهنگ یونانی به حس کنجکاوی خالص در فرا گیری علوم و فنون معجزه فرهنگ یونانی اطلاق می شد.بدینگونه ،شوق معرفت جویی و حسّ کنجکاوی قلمرو اسلام را در اندک مدتی کانون انوار دانش کرد صنعت کاغذ که از اسباب عمده نشر و کتابت بود رواج یافت آموختن تمامی علوم که موجب سعادت دنیا و ما فیها بود اعم از علم ابدان و ادیان بین مسلمین رواج یافت.در واقع به یمن همین تشویق ها و ترغیب ها و حس کنجکاوی ها بود که باعث شد در غالب بلاد اسلامی تدریجا کتابخانه ها بوجود آمد متعلق به مساجد یا مدارس که درهاشان به روی طالبان علم گشوده بود . (در این باره رک:کارنامه اسلام دکتر عبدالحسین زرین کوب،تهران ،امیر کبیر ،1382ص26به بعد) ما با چنین فرهنگ عظیم بشری و انسانی که نه به شرق وابسته است و نه به غرب مواجهیم.حال که چنین منابع عظیم در فراروی ماست چرا باید درست استفاده نکنیم .ما گاهی می بینیم که تعدادی از فرزندان ما ترک تحصیل کرده اند یا به تحصیل دانش و علم و فناوری گرایشی نشان نمی دهند .باید علت یابی بکنیم .باید به مقتضیات زمان اتاق های فکر ایجاد کنیم. باید از روانشناسان و از مشاوران زبر دست سود جوییم. باید امکانات در اختیار صاحبان علم قرار دهیم ،از آن ها دعوت به عمل آوریم و از توانایی های آنها استفاده کنیم.باید برای فرزندانمان کار ایجاد کنیم .و به این حقیقت مسلم باور کنیم که اگر فرزندانمان را بیکار و بی عار به اجتماع یله کنیم شیطان نخست به سراغ افراد بیکار و بیعار می رود و هزاران گونه دام در سر راه آنها وجود دارد .و اگر ما نتوانیم آنها را سازماندهی کنیم و برای آنها مشغله ایجاد کنیم طراحان بین المللی جنگ نرم آنها را شکار خواهند کردو آنها را به سوی هیپی گری و بی بندو باریهای اخلاقی و از همه بدتر اعتیاد که عامل مهمی در تخدیر وسلب اراده جوانان است سوق خواهند داد.این نکته را هم عرض کنم که جامعه ساختار محور از فرهنگ مبتنی بر پکیج به روز خود استفاده می کند.تا در مقابل طوفانهای خانه بر انداز و بادهای سهمگین به خود نلرزد وآسیب پذیر نباشد.در این مورد بدنیست مثالی بیاوریم امروزه در فرهنگ ما برای اینکه بخواهند آن برنامه های مزورانه استکبار راکه برای به دام انداختن جوانان ما طرح ریزی کرده اندنمایش دهند از مثال قورباغه استفاده می کنند و آن مثال بدینگونه است که وقتی بخوهند قورباغه را خواب کنند این طور نیست که از همان ابتداقورباغه را بیندازند داخل قابلمه ای که که پر از آب جوش است تا فورا بپرد بیرون و خود را از سوختن نجات دهد،بلکه نحوه خواب کردن قورباغه اینگونه است که ابتدا قورباغه را در داخل قابلمه ای که پر از آب سرد است قرار می دهند و آرام آرام حرارت می دهند تا با یک لذت وصف نا پذیر به خواب رود و زمانی بیدار شود که ببیند سر تا پای وجوش سوخته است وجزغاله شده است.امروز مظاهر تمدن جدید همان حکم را دارد و معنای جنگ نرم نیز بی گمان همین است.چه زیبنده است نقل این آیه قرآنی:«انّ الله لا یغیر و ا ما بقوم حتیّ یغیرواما بانفسهم»خداوند سرنوشت هیچ ملتی را دگرگون نمی کند مگر اینکه خود به تغییر زندگی و سر نوشت خود قیام کنند.و همچنین نقل خطابه ی «پیکو دلامیراندو لا»که از افلاطونیان جوان و مستعد بودو در سی و دو سالگی دیده از جهان فرو بست عصر حاضر را در باب عظمت شان انسان اینگونه وصف کرد بسیار بجاو شایسته می بینم که:«...تو ای انسان،اینک که مرزی تو را محدود نمی کند حدود طبیعت خویش را خود باید معین کنی...تو در مقام سازنده و طراح و شکل دهنده خودمی توانی چنانکه خود می خواهی خویشتن را به قالب زنی.تو این قدرت را خواهی داشت که ره انحطاط در پیش گیری و در شکلهای پست تر زندگی در آیی یا به یاری روح و تمیز خود تجدید حیات کنی و در صور عالیتری که یزدانی اند جلوه نمایی.»(رک:سیری در ادبیات غرب،ص12)از دیگر راهکارها که در آینده جوانان و طالبان علم و دانش بسیار موثر است و آینده زندگی آنان را تضمین می کند این است که ما روح مطالعه و کتاب خواندن را در آنا ن زنده کنیم و آنان را به بیشتر خواندن و حفظ کردن مطالب زیاد دعوت کنینم و به انان توصیه کنیم که هیچ فرصتی را که در اختیار دارند بیهوده از دست ندهند.امروز به برکت وجود کتابهای صوتی در فایلهای متعدد و نرم افزارهای گوناگون نباید فرصت ها را مفت از دست بدهیم.حتی هنگام راه رفتن هم می توانیم آموزش ببینیم،هنگام خواب می توانیم آموزش ببینیم ،از دانش آموزان خود بخواهیم برای پرورش استعدادهای خود رمان بخوانند ،کتاب داستان بخوانند ،شعر بخوانند ،حدیث بخوانند و حفظ کنند ،قرآن بخوانند و حفظ کنند ،خدا می داند که این حفظ کردنها و بیشتر خواندنها چه تاثیر مثبتی در زندگانی آنها ایجاد می کند،مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی در مقدمه ترجمه نهج البلاغه خود که بسیار هم ترجمه رسایی است می نویسد:«آنکه بخواهد عربی بنویسد یا به عربی سخن گوید و گفته وی پخته باشد و به جمال آراسته و لفظ آن سخته و از واژه نابجا پیراسته،باید در این مجموعه بنگرد و آنرا بارها بخواند،و فقره هایش را بکار بردتا ملکه ی بلاغت در گفته و یا نوشته او پدید گردد،و سخنش مورد قبول همگان افتد.چنانکه گویندگان و مترسلان عرب از سده نخستین هجرتبه بعد چنین کرده اند.عبد الحمید ابن یحیی عامری مقتول به سال 132ه.ق کاتب مروان ابن محمد آخرین خلیفه مروانی است. در باره او گفته اندهنر کتابت به عبد الحمید آغاز گردید.عبدالحمید گفته است:هفتاد خطبه از خطبه های اصلح را ازبر کردم و این خطبه هادر ذهن من پی در پی (چون)چشمه ای جوشید.»
شناخت واقعی دانش آموز ،روحیات و استعداد های اوما باید روحیات ونیازهای دانش آموزان خود را بشناسیم .اینکه مخاطب ما چه کسانی هستند.البته این شناخت دانش آموز باید با همکاری سایر مربیان و مشاوران تربیتی صورت گیرد.آیا در بین دانش آموزان ما کسانی هستند که از بیماری جسمی رنج می برند ؟و تحت مراقبت و نظر پزشکی باشند؟اگر موردی هست باید مشخص شود؟مخصوصا دانش آموزانی که از روستاها می آیند باید نسبت به تغذیه ،به بهداشت و به مسئله ایاب و ذهاب آنان حساس باشیم.دانش آموزان را به شهری و روستایی تقسیم نکنیم .فقط حواسمان به فرصتها و استعدادها باشد .فرصت های طلایی و فرخنده ایکه در اختیارداریم ،استعدادها را تشخیص دهیم .چه استعدادهای بر تر و درخشان باشد چه استعدادهای ضعیف و فروتر .سعی کنیم روابط خانه و مدرسه را مستحکم تر کنیم و در این مورد از مشاوران زبر دست جهت تشخیص نیاز های عاطفی و روحی و روانی فرزندان کمک بگیریم .اگر این کارها را نکنیم و یا دیر اقدام کنیم تجربه به ما می گوید که کلاهمان پس معرکه است.به ظاهر و ساختمان مدارسمان هم توجه کنیم. برخی از مدارس با ساختمانهای قدیمی وبا نیمکت های کهنه و فرسوده و با کلاسهایی که دید کافی ندارند از عوامل بازدارنده هستند و اسباب فرار از مدرسه دانش آموزان.در انتخاب مدیران و معاونان برای مدارس، مخصوصا برای سطوح ابتدایی و راهنماییباید کمال دقت را مبذول داریم.مدیریت در سطوح ابتدایی و راهنمایی واقعا کار ظریفی است و نیاز به روانشناسی های خاص خودش را دارد. باید همه حرفهای ما در سر کلاس به هنگام تدریس حساب شده باشد.دقت در پوشیدن لباس ،رسیدگی به وضع ظاهری افزون بر آرایه های باطنی همه در زیر ذره بین دانشمندان کوچکند.به هنگام اعزام به اردو گاهها کاملا باید به هنگام رفت و آمد مخصوصا در مسیر های طولانی مواظب دانش آموزان باشیم .یعنی به خودمان که در مقام مدیر واصحاب تعلیم و تربیت نام گرفته ایم اجازه ندهیم پیش از آخرین اردو پیما به خانه خود گام بگذاریم.چرا که چه بسا در این اردوگاهها با کمترین توجه جبران ناپذیر ترین آسیب متوجه فرزندان گردد.مثلا ممکن است مدیر ویا همکار مسئول در اثر اهمال و بی توجهی در این حیث و بیص سوار ماشین خود گردد و پیش از دانش آموزان راه بیفتد و دانش آموزی در این گرمای سوزناک و راه آلوده به گردو غبار با سابقه آلرژی دچار تنگی نفس گرددو در معرض تلف قرار گیرد.این است که ما باید این پیامهای هشدار دهنده را جدی بگیریم.به هنگام تنفس دانش آموزان بیشترین مراقبت را باید مبذول داریم.با توجه به سرمای زود رس و سختی که در این مناطق داریم و بیشتر دانش آموزان ما به آنفلو آنزای فصلی دچار می شوند باید با هماهنگی مسئولان بهداشت محیط زیست و وزرا و وکلا ومقامات ذیصلاح چاره ای بیندیشیم امروزه اینگونه آنفلو آنزاهای فصلی واکسن خاص خودشان را دارند با توجه به محرومیت منطقه باید مطرح و چاره اندیشی گردد.از آنجا که منطقه ما منطقه محرومی است و تعداد کثیری از دانش آموزان از روستاهای اطراف به مرکز بخش حضور می آورند وضع مادی و معیشتی برخی از آنان مطلوب نیست ،این تعداد دانش آموزان باید شناخته شوند و وضعیت مالی آنان بررسی شود چه بسا استعداد های درخشانی هم در بین آنها وجود دارد.اگر استعداد یابی نشود ،بسیاری از نیروهای مستعد ما در معرض آسیب قرار می گیرد.اگر قرار است از سوی دولت خدمتگذار تغذیه ای جهت چاشت فرزندان به صورت رایگان اختصاص داده شود و بودجه آن مصوب شود باید کاری کنیم که این تغذیه ها به موقع بین دانش آموزان توزیع شود تا دچار ضعف نگردند .و تنها در این صورت است که ما می توانیم از وضع موجود به وضع مطلوب در ابعاد مختلف آموزش و پرورش نایل آییم.(رک. نظام رتبه بندی حرفه ای معلمان و جذب و تامین منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش،معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی،تابستان ،1392).پس همانطوری که در مقدمه نظام رتبه بندی معلمان کار معلمی از کار اداری مستثنی گردیده و در ردیف کار انبیا و واولیا قلمداد گردیده یعنی کار معلمی کار عاشقانه است نه کاسب کارانه و سود جویانه باید هرچه در منزلت مادی و معنوی او بکوشیم.کارت های سبز به او اختصاص دهیم،کارتهایی با اعتبارهای قابل چشمگیر که هر جا در مانده و وامانده شد به کارش آید .کارتهای منزلت برای او صادر کنیم تا هر جا برود قدر بیند و بر صدر نشیند طوری که انگیزه هر دانش آموز این باشد که اگر از او سوال کردند در آینده چه شغلی را می خواهی انتخاب کنی ،بگوید می خواهم معلم شوم.یا از هر معلمی بعداز ده سال یا بیست سال خدمت اگر پرسیدند اگر دوباره بخواهی شغلی را انتخاب کنی کدام را انتخاب خواهی کرد.بگوید معلمی را .اکنون در اینجا بسیار شایسته و بجا می بینم که بخشی بیانات و تجربیات یکی از استادان فقید دانشگاه را که دارای آثار درخشانی در پهنه ی فرهنگ و ادب و تاریخ ایران است می آورم تا از تجاربش و از خوشبینی هایش و از عشق سوزانش مورد توجه و درس آموزی و هنر اندوزی ما گردد.به حافظ :عاشق و رند و نظر بازی که به چندین هنر آراسته بود وآن پاره ای از تجارب و دل نوشته های زنده یاد دکتر عبد الحسین زرین کوب (1301-1379)است.«...به تهران آمدم و آنجا کار معلمی راکه دیگر به آن علاقه ی جدی پیدا کرده بودم،دنبال کردم.به دانشکده ادبیات هم وارد شدم اما از اشتغال به تدریس ،فرصت آن را که به طور مرتب و جدی در سر درس تمام استادان حاضر آیم نمی یافتم.جاذبه کتابخانه های بزرگ شهر ،خاصه مجلس و سپهسالار هم که بیشتر اوقات فراغت را در آنها به سر می بردم،در این مورد مانع دیگری در نظم حضور بود.این احوال مرا که در کار معلمی از هر گونه بی نظمی بشدت اجتناب داشتمفدر دانشکده به دانشجویی نا منظم تبدیل می کرد.»....از برنامه دانشکده چندان حاصلی عاید نکردم...اما مطالعه دایم در تاریخ و تجسس در افکار و آثار انسانی ،برایم یک لذت بود نه یک کار و می پندارم همین نکته موجب شد تا هرگز احساس ملال هم پیدا نکنم.طی این سالها ،از محضر عالمان و استادان شهر در هر رشته ای چیزی آموختم،از آشنایی با زبانها در ،هر نوبت،دریچه تازه ای از آفاق اندیشه بر روی خود گشودم.در هر زمینه که کنجکاویم انگیخته می شد،بی احساس ملالی به تجسس پرداختم هر تجسس وادی تازه ای برایم پیش آورد،به رمان و نمایشنامه جلب شدم،از روانشناسی سر در آوردم ،در تاریخ ادیان غور کردم،به جامع شناسی وارد شدم،از فلسفه ای که ولادیمیر ایلیچ تعلیم می کرد راه افتادم و به آنچه لئو تولوستوی منادی آن بود،رسیدم.در آفاق اندیشه و عمل به هر جا برایم ممکن بود سر کشیدم،روزنامه نویس شدم ،به تحقیق در تاریخ دست زدم،نقادی پیشه کردم،مقاله نوشتم ،شعر سرودم،ترجمه کردم،به نقد و تعلیم فلسفه غربی پرداختم،در عرفان و کلام شرقی سیر کردم،زاهد و صوفی شدم،...با این حال از هرچه خواندم و هرچه نوشتم،چیزی که برایم چیزی که برایم مایه آرام و سکون خاطر باشد،معلمی بود.»(رک.آفتاب معرفت،مجموعه مقالاتی درباره دکتر عبدالحسین زرین کوب و نمونه ای از آثار وی،مقاله ،زرین کوب ،مردی با هزاران هزار بهار،به قلم دکتر منصور رستگار فسایی، چاپ نخست 1385، ص177به بعد).زرین کوب بر چنین باوری معتقد بود که :«اگر بنا باشدیک بار دیگر به این دنیا بر گردمو راه سرنوشت را نیز به اختیار خود برگزینم،گمان می کنم جز در همین راه که حالا شصت مرحله اش را طی کرده ام در هیچ طریق دیگر قدم می نهادم.» (پیشین/179)«از حاصل عمر گذشته ام هیچ چیز را به اندازه اوقات پر باری که در کار معلمی گذرانیده ام،مایه ی خرسندی باطن نمی یابم ،معلمی برایم مایه ی خرسندی است و از اینکه نتوانسته ام جز همینکه هستم چیز دیگری باشم ...تاسف ندارم.»«هرگز دوست ندارم به جای معلمی پیشه ی دیگری داشته باشم و اکنون با آنکه سالهاست معلمی کرده ام و پنجاه و چهار سال از ورودم به دهلیز دبستان می گذرد باز مثل همان کودک شش ساله مکتبی ،بی خیال و خوشحال و ساده دل مانده ام.» (پیشین/181)اینکه زرین کوب همواره در طی معلمی در تکاپو بوده است و تلاش و هیچگاه بر روی یک صفحه نه ایستاده است در پایان این راه دشوار با شادی سخن می گویدتا استقامت وپایداری و غلبه خود راباز گو کرده باشد:«بعد از پنجاه و چهار سال که همچنان در دهلیز مدرسه ...به دنبال آن موسیقی گرم از یاد رفته مرغان گرفتار می گردم،می توانم از آنچه کرده و آنچه گفته ام و در آنچه خوانده و در آنچه نوشته ام رد پای تمام این عمر را نشان جویم حساب تمام لحظه ها و دقیقه های آن را با دل آسان و خرسند برشمرمو از آنچه گفته ام و کرده ام و نوشته ام ،خودرا هرگز پشیمان و نا خرسند نیابم.»(همان/192)این است که ما گفتیم معلمی از نوع سوختن است و ذوب شدن ،برای همین است که ما از معلمان خود دست نمی کشیم و آنها را رها نمی کنیم نمونه ای از معلمان ما غزالی است ،فیض کاشانی است،حافظ است ،مولوی است ،اقبال لاهوری است و در این اواخر مطهریها و شریعتی هاست.اکنون ما باید خود را در آینه آنها ببینیم.ما از آنان چراغ امانت را به ارث برده ایم و باید به آیندگان منتقل کنیم.به بخشهای پایانی جستار خود نزدیک می شوم ومی خواهم سخنان خود را فشرده کنم و از مباحثی که سخن به میان نیاورده امبه صورت فهرست وار سخن بگویم ،مهم ها را تکرار کنم،یکی از خصیصه های معلمی هم همین است که نمی تواندهمه حرفهای خود را به صورت منظم باز گوید ،مقدمه بچیند،واژگان کلیدی را شرح دهد ،به کلیات بپردازد و آنگاه جزئیات را شرح دهد،بنابر این ناچار است چیزهایی را که باید در اول بگوید ،در پایان می گوید آن هم به ذکر مهمات باید بپردازد.چنانکه در ابتدای این مقال گفتم طی حکمی درسال تحصیلی 1380مسئولیت تدریس را بر عهده گرفتم .در ابتدا روانه کلاس شدن بسیار برایم دشوار بود چون نمی دانستم از کجا باید شروع کنم و به کجا باید ختم کنم .با چه جمله ای سخنم را آغاز کنم که در مخاطبینم موثر افتدو در آنها تاثیر گذارد .در اثر تمرین ،تکرار،ممارست ،جسارت پیدا کردم،به مطالعات خود افزودم.طرح درس نوشتم ،با طرح و برنامه ریزی به کلاس رفتم،در مقابل پرسش دانش آموزان قرار گرفتم ،به پرسشهای آنها پاسخ علمی و در خور دادم ،با آنها صمیمانه برخورد کردم ،سلایق خود را بر آنان تحمیل نکردم چون نیک دریافته بودم که باید با آنان صادق باشم.پرسشهای مستمر و ارزشیابیهای مکرر با انواع و اقسامش ،مستمر و پایانی،انجام آزمونهای استاندارد مطابق بودجه بندی های کتابها و بذل توجه به بخشنامه های واصله که حکم قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی را دارد ،شرکت در جشنواره های تدریس منطقه ای ،طرح سوالات استاندارد،نقد برخی از کتابهای درسی،تالیف برخی از جزوات در جهت تسهیل آموزش ،استفاده از ابزارهی کمک آموزشی،برگزاری کنکورهای آزمایشی ،شرکت در مسابقات ورزشی و کسب قهرمانی در این زمینه به تعداد دو فقره،دریافت چند لوح تقدیر استانی و منطقه ای ،گذراندن دوره های آموزشی ضمن خدمت به مدت 800 ساعت تا به حال به منظور دانش افزایی از مواردی است که به حکم الزام از من خواسته شده است که به ذکر آنها بپردازم .البته هنوز مسائل و قضایای بیشمار ناگفته درباره قوت ها و ضعف ها وجود دارد که باید در فرصت مناسب دیگری به عنوان متمم همین گفتار خاطر نشان گردد.از مسائل دیگری که ناگفته ماند و جا داشت که به آن اشاره می شداین است که ما در این منطقه یک کتابخانه عمومی داریم که کتابهای قابل استفاده و منابع دست اول فراوانی دارد ولی متاسفانه به علّت دور بودن ازشهر و پرت بودن از بظر مکانی برای اکثر دانش آموزان قابل استفاده نیست .شایسته است که مسئولان امر برای این امر مهم چاره ای بیندیشند.سعی شود در مرکز شهر چنین مکانی با مشاوره مقامات صلاحیت دار تعیین شود تا کتابهای آن کتابخانه قابل استفاده همگان باشد و سود آن عام گردد.یک نکته دیگر که بسیار مفید و ضروری به نظر می رسد ضرورت صوتی کردن تمامی کتابها وآثار تالیف شده است.ما برای اینکه بتوانیم آثار تالیفی خود را از بلایای غیر مترقبه مانند پدیده هایی چون سیل و زلزله و آتش گرفتگی و جنگها واکسینه کنیم تا در معرض نابودی قرار نگیرند و همچنین بتوانیم از نیروهای جوان و فعال خود استفاده کنیم می توانیم کتابهای خود را با صدای خوب و موثر بخوانیم و آنها را به یاری نرم افزارهای متعدد در فایل های مخصوص صوتی کنیمو این مارا حیاتی دوباره می بخشد. امروز خریدن کتاب به سبب گرانی کاغذ بسیار مشکل و برای بعضی کتابخوانان با بضاعت مالی اندک ناممکن است و برای جبران این پدیده استفاده از مواهب عصر ارتباطات بسی مغتنم و یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.باید از این فناوری به یاری مهندسان و فناوران امور نهایت استفاده را ببریم.و آموزشگاهها و مراکز آموزشی خود را مملو از این نرم افزارهای آموزشی کنیم.ونحوه استفاده ی آنها را به فرزندانمان تعلیم دهیم تا هم صرفه جویی در مصرف کاغذ کنیم و هم حمل آن نرم افزار ها آسان تر است.با نصب یک برنامه جاوا در گوشی های موبایل می توان دنیایی از اطلاعات راکسب کرد.متاسفانه هنوز روش استفاده از آثار و مظاهر فنون و تکنولوژی جدید بین ما کمتر رایج شده است و این هم زمان می برد تا ما به نحو اکمل واحسن از این مظاهر و پدیده ها استفاده کنیم و خوب استفاده کنیم و درست استفاده کنیم نه در جهت تخریب و ویرانی به سنائی شاعر قرن پنجم هجری:چو علم آموختی از حرص ،وانگه ترس کاندر شب چو دزدی با چراغ آید ،گزیده تر برد کالادر شرح حال یکی از دانشمندان به احتمال قوی ،کاشف دینامیت که آن را برای آبادانی و راحت زیستی انسانها کشف کرده بودخوانده ام -که اکنون به منبع اصلی دسترسی ندارم-وقتی که شنید آن را در جهت تخریب و کشتار انسانها به کار برده اند از شدت ناراحتی به جنون دچار شد.این است برخی از بزرگان در نهیب ها و نعره های نقادانه ی خود از پدیده ماشینیسم نقد می کردند ومی گفتند:«این اسمش ماشینیسم است ،نه ماشین و این است که حمله می شودبرای نجات ماشین است که به ماشینیسم حمله می کنم.به خاطر اینکه ماشین نجات دهنده ی آدمی می تواند باشد ونیست و اسیر کننده و مسخ کننده ی اوست ومی تواند نباشد.»به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی.در پایان می خواهم سخن خود را با ذکر دعایی عارفانه از انتهای کتاب معراج السالکین وصلوة العارفین رهبر فقید انقلاب که آن را در اوج احوال سلوک عرفانیشان 38الی40سالگی نوشته اند و برای اولین بار در جلد اول یادنامه مرحوم مطهری با اجازه و اهدای خودشان چاپ شده است به پایان برسانم.«بار الها،پایان کار مارابه سعادت مقرون فرما و سر انجام رشته معرفت وخدا خواهی را به دست ما بده و دست تطاول دیو رجیم و شیطان را از قلب ما کوتاه فرما.و جذوه ای از آتش محبت خود در دل ما افکن.تا جذبه ای حاصل آیدو خرمن خودی و خودپرستی ما رابه نور نار عشقت بسوزان،تا جز تو نبینیم و جز سر کوی تو بار قلوب را نیندازیم.محبوبا ،اکنون که از تو دوریم واز جمال جمیلت مهجور،مگر آنکه دست کریمانه ات تصرفی کند و حجابهای ضخیم را از میان بردارد،تا در بقیه عمر جبران ماسبق گردد.انّک ولیّ االنّعم.»
گزیده ی منابع و مراجع1-آفتاب معرفت،مجموعه مقالاتی در باره دکتر عبد الحسین زرین کوب ونمونه ای از آثار وی،گرد آورده سامیه بصیر مژدهی،تهران امیر کبیر،13852-آسیا در برابر غرب،داریوش شایگان،تهران ،امیر کبیر،13823-کار نامه اسلام ،دکتر عبد الحسین زرین کوب،امیر کبیر ،13824-طراحی آموزشی،ترجمه و تالیف عادل یغما، انتشارات مدرسه، چاپ ششم ،13865-یاد دادن برای یاد گرفتن،دکتر علی رووف،انتشارات مدرسه،چاپ پنجم ،13876-اندازه گیری و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی،دکتر علی اکبر سیف،آگاه ،چاپ هشتم ،13737-روان شناسی ارزشیابی تحصیلی،ژرژنوازه و ژان پل کاورنی،ترجمه دکتر حمزه ی گنجی،اطلا عات ،چاپ دوم ،13708-کلیّات روشها وفنون تدریس،ترجمه ،تالیف و گرد آوری،امن الله صفوی،پنجم ،13749-سیری در ادبیات غرب،جی ،بی،پریستلی،ترجمه ی ابراهیم یونسی،چاپ ششم ،139110-کتاب معلم (راهنمای تدریس)دین و زندگی دوره پیش دانشگاهی کلیه رشته ها،138611-ویل دان(والیه)،کن بلنچارد و...،مترجم تهمینه مظفری،انتشارات ایدون ،چاپ دوم،138612-آموزش و آموزشگاه فرا گیر،دکتر محمد طاهر معیّری،اطلاعات ،چاپ اول،137013-پژوهش در کلاس در س و مدرسه،دکتر علی رووف،مدرسه ،سوم،138714-مجله رشد آموزش ادب فارسی،سال پنجم ،شماره23،زمستان 1369
کلمات کلیدی:
توجه به تفاوت های فردی مکانیسمی مهم در کشف استعداد دانش آموزاناینکه هیچ انسانی شبیه انسان دیگری نیست قولی است که جملگی برآنند.معمولا برای نشان دادن تفاوت فردی انسانها از این ضربالمثل استفاده می کنند که پنج انگشت ما به یک اندازه نیست.کاملا سخن به حقی است .پس هر کودک و نوجوان ویژگی های منحصر به فرد خود را دارد.حتی دوقلوهایی که از لحاظ شکل و شمایل کاملا شبیه هم هستند باز هم از این امر مستثنی نیستند.ضریب هوشی آنان متفاوت بوده و استعداد آنها چنان پراکنده است که تشخیص آن نیازمند ریزه کاریهای مخصوص خود می باشد.به همین منظور برای نشان دادن تفاوت های فردی بقراط آدم ها را به چهار دسته سودایی،صفرایی،دموی وبلغمی تقسیم می کردو برای هر گروه ویژگی هایی بر می شمرد.یا افلاطون آدمها را به سه گروه تقسیم می کرد و هر گروه را به فلزی تشبیه می نمود:گروه طلا،گروه نقره و گروه مخلوط آهن و مس.البته هیچیک از این دسته بندیها اعتبار علمی به معنای امروزی را نداشتند یعنی نظر دانشمندان و روانشناسان در مورد تفاوت فردی افراد چیز دیگری است.آنها دو عامل را بیش از هرچیز سبب تفاوت های فردی می دانند.محیط و وراثت.برای شناخت دو عامل مهم تفاوت های فردی محیط و وراثت باید اذعان کرد که محیط و وراثت بسان زمین و دانه هستند،که نوع ،جنس و کیفیت هریک بر دیگری تاثیر می گذارد.پس هرچه ما مربیان،پدران ومادران از تفاوت های فردی فرزندانمان آگاهتر باشیم ،قدرت یاد گیری را در آنها بیشتر تقویت خواهیم کرد و انتظار نخواهیم داشت که آنها رفتارهای یکسان و مانند هم داشته باشند.برای همه روانشناسان و انسان شناسان و کسانی که روی احوال و امیال انسانی مطالعه می کنند این پدیده ثابت شده است که" استعدادها،توانمندیهای طبیعی و ویژگیهای مختلف کودک،وقتی در محیط نامناسب قرار بگیرند ،به شکوفایی نمی رسند و نمود چشمگیر ودلپسندی پیدا نمی کنند.تنها زمانی رشد می کنند و ببار می نشینند که محیط وسیله تقویت آنها را فراهم کرده باشد."(رک.یاد دادن برای یاد گرفتن،دکتر علی رووف،انتشارات مدرسه،چاپ پنجم ،1387،ص61به بعد)این تفاوت های فردی و تاثیر محیط بر افراد را صائب تیریزی شاعر توانای سبک هندی به خوبی بیان کرده است:باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس
اشاعه و تقویت پدیده تحقیق وپژوهش در کلاس و مدرسه در طول خدمتمیکی از تجارب فوق العاده با ارزش که از فرط گران سنگی بهایی برای آن نمی توان تعیین کرد آشنا نمودن دانش آموزان و متعلمین با پدیده میمون و گران ارج تحقیق و تفحص و جستجوگری و پژوهش است.مقام تحقیق و پژوهش در اسلام بقدری شامخ است که حتی اگر کسی تحقیق و پژوهش کند و به نتیجه درستی هم نرسدارزش کاراو برابر با صفر نخواهد بود، اگر به نتیجه مثبت برسد ،دو اجر دارد و اگر به نتیجه نرسد یک اجر دارد.اولین مفهومی که از پژوهش به ذهن می رسد،واقعیت گرایی یا جستجوی واقعیت هاست.ما باید در طول خدمتمان دانش آموزان را به سوی واقعیت گرایی سوق دهیم تا واقعیت گریز نباشند و حقیقت جو بار آیند.دکتر امیرحسین آریان پور در کتاب پژوهش از زبان پاولف روانشناس معروف چندین ویژگی برای حقیقت پژوهان بر می شمارد که آن ویژگیها عبارتند از :1-حقیقت پژوهان باید به تمرکز فکرو تفکر مداوم خو گیرند.2-حقیقت پژوهان باید واقعیت ها را دریابند.3-حقیقت پژوهان باید از عهده گمانه زنی بر آیندو بتواننداز تلاش برای یافتن واقعیت نتیجه بگیرند.4-حقیقت پژوهان باید از تعصب و مفهومهایی که با تجربه سازگار نیستند،بپرهیزند.5-حقیقت پژوهان بایدبرای آزمایش یا تجربه های مکرر آماده شوند.6-حقیقت پژوهان باید فروتن باشندو خود راخطا پذیر بدانند.می بینیم که تمامی ویژگی ها و خصوصیات یک تحقیق خوب و بر جسته و ویژگی های یک پژوهشگر خوب در شش ویژگی یاد شده در جملات بسیار مختصر و کوتاه و رسا بیان گردیده است.اگر ما قبول داشته باشیم که پژوهش در مدرسه زمینه ای برای پژوهش در دانشگاه است و چه پدیده ی مبارک و خجسته ای است بیشترین تلاش و هم خود رامصروف این پدیده می کنیم .ما باید این تشنگی را ،یعنی تشنگی به تحقیق را و روح جستجوگری را در بین خود زنده کنیم .مولانا جلال الدین ،تاریخ نورد دلاور این مسئله را چه نیکو بیان کرده است:آب کم جو تشنگی آور بدست تا بجوشد آبت از بالا و پستتشنگان گر آب جویند از جهان آب هم جوید به عالم تشنگانپس ما با حرف ،با سخن و با عمل می خواهیم مخاطبین خود را که مقامشان از فرشتگان عرش هم برتر و بالاتر اشت و به قصد علم آموزی و دانش اندوزی به جمع ما پیوسته اند تشنگی و عطششان را با آبهای زلال و گوارای تحقیق فرو نشانیم.در احادیث نبوی آمده است :علم نوری است که خداوند آن را در دل هرکه بخواهد فرو می افکند. پس همگان می توانند این نور را ببینند ،و برای این کافی است که چشم خود را باز کنند و خورشید پرست باشند نه شب پرست.چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویمگفتنی است که تمامی این راه صاف و زلال و هموار هم نیست ،چه بسا سنگلاخهای زیادی هم ممکن است وجود داشته باشد.مهم آن است که ما از سختی ها و ناهمواریهای این راه نهراسیم و در این راه گام نهیم.واز این ضرب المثل عبرت آموز پند بگیریم که سفرهای هزار مایلی با یک گام آغاز می شودA journey with thousands miles begins with one step.وکسی که می خواهد شنا کردن را بیاموزد باید خود را در مسیر آب رودخانه قرار دهد .و آنکه می خواهد قهرمان کشتی شود باید مشت خوردنهای زیادی را تحمل کند.یکی از دشواریهای راه این است که ما عادت به نوشتن نکرده ایم و یکی از ناهمواریهای راه همین است. از نوشتن می هراسیم تا مبادا در نوشتن خطا کنیمود یگران بر نوشته های ما ایراد بگیرند و غافل از این سخن سعدی شده ایم که گفته است :تا متکلم را عیب نگیرند سخنش صلاح نپذیرد.تجربه نشان داده است که تحصیل کردگان ما در نوشتن مشکل داشته اند و دارند و این مشکل محدود به دوره دبستان و راهنمایی و دبیرستان نیست و چه بسا بین تحصیل کردگان دانشگاهی هم در نوشتن و قلم زدن مشکل داریم ،محفوظاتمان زیاد است ولی نمی توانیم آنها را بیان کنیم .یعنی اندیشه هایمان را نمی توانیم بر روی کاغذ بیاوریم و بیان مافی الضمیر بکنیم.و این بسیار مسئله درد ناکی است که اینهمه تلاش کرده ایم و از هر خرمنی خوشه ای بر گرفته ایم و ذهن ما پر از معلومات و آگاهی و دانش است ولی نمی توانیم آنها را با زبان فصیح و بلیغ که موثر باشد و در دیگران شور ایجاد کند بر روی کاغذ بیاوریم و جامه طبع و نشر بپوشانیم. .و در بیان آنها و نوشتن آنها در مانده ایم.حال آنکه یکی از رازهای توفیق بزرگان ما نوشتن بوده است حتی برخی از فضلای ما در خاطراتشان نوشته اند که بیشترین نوشته های آنها در نوم و یقظه و خواب و بیداری صورت گرفته است.مرحوم علامه دهخدا لغت نویس معروف در خاطرات خود آورده است هرگاه در خواب مطلبی به یادم می آمد از خواب جسته پلیته روشن می کردم و قلم و کاغذی بر می داشتم و می نوشتم.به احتمال زیاد شعر همای رحمت مرحوم شهریار هم در خواب به او الهام شده واز خواب برخاسته و آن شعر زیبا را به نظم کشیده است.باید ما هر طور که شده این حقایق را به ذهن فراگیران خود فرو کنیم که خواندن و مطا لعه کردن و نوشتن و زیبا نوشتن نه تنها هنر بلکه موهبت است که خداوند آن را نصیب هرکسی نمی کند. تنها به بندگان بر گزیده خود این عطایا را نصیب می کند. در شرح حال پدر تاگور آمده است که تمامی اشعار حافظ را از حفظ داشته است و حال آنکه اصلا زبان فارسی را نمی دانسته است.تاگور می گفته اشعار حافظ به او الهام می شده است.بانو مری بویس استاد فقید بخش شرق شناسی دانشگاه کمبریج به یمن همین پژوهشهای موشکافانه تالیفات منیفی در ادبیات ایران باستان دارد که بسیار مغتنم است.بانو آنه ماری شیمل استاد فقید آلمانی الاصل آثار بس گرانسنگی در زمینه تصوف و عرفان ایرانی و اسلامی خلق کرده است .مساعی بانوی یاد شده مخصوصا در زمینه مولوی شناسی بی نظیر است.پژوهشهای سترگ روکرت آلمانی به قصد گفتگوی تمدنها وآشتی جهانی بسیار مغتنم است.پژوهشهای جرجی زیدان درباره امام حسین (ع)و پژوهشهای جرج جرداق مسیحی لبنانی درباره شگفتیهای نهج البلاغه ما را مکلف می کند که دست روی دست نگذاریم و منتظر پژوهشهای دیگران درباره فرهنگ و بزرگان خود نباشیم و به خواب گران فرو نرویم .سخن از خواب گران به پیش آمد و شعر عمیق و هشدار دهنده اقبال لاهوری معروف به :از خواب گران خیز را در ذهنم تداعی کرد.اقبال لاهوری در این شعر بس تکان دهنده از همان آغاز خفتگان را به بیداری دعوت می کند.به ایستادگی و مقاومت ملت شرق در مقابل خدعه ها و نیرنگهای دنیای استکبار فرا می خواند.این شعر به جهت اهمیتی که در بیدار کردن ذهنهای به خواب رفته و بی خبر از نیرنگهای نیرنگ بازان استبدادی داردتعدادی از بندهای آن نقل می شود.تا هم نقش و اهمیت شعر که ابزاری مهم در آموزش است شناخته شود و هم بخشی از تجارب معلمین که شناختن بزرگان خود است باز تابانده شود.ای غنچه ی خوابیده ،چو نرگس نگران خیزکاشانه ما رفت به تاراج خزان خیزاز ناله ی مرغ چمن از بانگ اذان خیزاز گرمی هنگامه ی آتش نفسان خیزاز خواب گران خواب گران خواب گران خیزاز همان بند نخست اقبال گوئی شاگردانی را در محضر خود دارد که خوابیده اند اما خوابشان به گونه خواب نرگس است ،یعنی به هنگام خوابیدن چشمشان تمام بسته نیست،نگران اوضاع نابه سامان و وزش بادهای خزانی هستند که احتمال دارد هر آن خواب آنان را بر آشوبد و دنیا را در چشم آنان تیره و تار نماید.می گوید ای مخاطب که مخاطب او بیشتر شرقی ها هستند از این خواب سنگین بر خیز زیرا خانه ما ،وطن ما ،کیش و آئین ما در صورت کوچکترین غفلت وجهل در حال به تاراج رفتن است.اکنون شایسته است که تو با گرمی و حرارت و تاثیر سخن سخنگویان که معلمان تو هستند از خواب گران بر خیزی و به خود آیی.خاور همه مانند غبار سر راهی است یک ناله ی خاموش و اثر باخته آهی استهر ذرّه این خاک گره خورده نگاهی استاز هند و سمرقند و عراق و همدان خیزاز خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیزفریاد ز افرنگ و دلاویزی افرنگفریاد ز شیرینی و پرویزی افرنگعالم همه ویرانه ز چنگیزی افرنگمعمار حرم باز به تعمیر جهان خیزاز خواب گران خواب گران خواب گران خیزاز خواب گران خیزاقبال با اینکه خودش تحصیل کرده غرب بود، در دانشگاه کمبریج تحت عنوان«توسعه و تکامل ماوراءالطّبیعه در ایران»رساله نوشت و دانشگاه مونیخ در رشته فلسفه درجه دکترا به وی اعطا نمود.اما هیچ وقت غرب زده نشد و هنگامی که بر سر دو راهی بود به توصیه استاد بزرگ روشنفکرش سر توماس آرنولد هرگز از زندگی علمی و فکری دست نکشید استادی دانشگاه کمبریج را رها کردو در سال 1908به وطن خود هندوستان باز گشت.تا بیدار گر زمان خود باشد و اینگونه هم شد درود بر او که مرد بزرگی بود.این بود سر گذشت مرد بزرگی که در تاریخ 1289ه .ق که در شهر سیالکوت متولد شد در کودکی اورا راهی مکتب کردند قرآن را در اندک زمانی فرا گرفت غالبا دیر و با تاخیر به مکتب می رفت.حافظه و طبع خوبی که داشت شعر هم می سرود .یک روز دیر به مدرسه رفته بود معلمش به وی گفت :«اقبال چرا دیر می آیی؟در جواب گفت:اقبال همیشه دیر می آید.»این دانای راز پس از سعی و مجاهدتهای طولانی نیم ساعت قبل از فوتش شعر زیر را سرود: سرود رفته باز آید که نایدنسیمی از حجاز آید که نایدسر آمد روزگار این فقیریدگر دانای راز آید که ناید(رک.کیهان فرهنگی،سال هفدهم،مهر1379،ش168ص22به بعد مقاله اقبال و خودآگاهی)صفحات تاریخ پر است از این تجربه های نگارین و زرین معلمانی که در آسمان بی ستاره وکم ستاره انسان ها طلوع کردند و چون نور افکنی قوی مسیر این تاریکی ها را روشن کردند و درخشیدند و خود به تک ستارگانی تبدیل شدند. «معلمانی که تو گویی بلای معلمی را-که چون بلای عشق دلپذیر است-به گاه بلی گفتن به جان خریده و آن را چون امانت عشق پاس می دارند و گرامی می شمرند.وفا می کنند و ملامت می کشندوخوشند ورنجیدن را در طریقت خود کفر می دانند و در عرصه پر فراز و نشیب و خطر خیز تحقیق چون مجنونی در جستجوی لیلای خویشند و مشتاقانه کوه دشواری های تحقیق را فرهاد صفت می کنند تا نتایج شیرین تحقیقاتشان کام دوستداران فرهنگ و ادب راشیرین کند.»(رک.قصه غصه ما،دکتر اصغر دادبه،مجله رشد آموزش ادب فارسی،سال پنجم،ش23زمستان1369)
کلمات کلیدی: