سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شکیبایى به اندازه مصیبت فرود آید ، و آن که به هنگام مصیبت دست بر رانهایش زند ثوابش به دست نیاید . [نهج البلاغه]
تحقیق در ادبیات و رویکرد های آن از عصر افلاطون تا روزگار ما
پیوندها

دفتر نشر وتولید آثار فرهنگی امین اله بخشی مشکول اخیرا از توجه این دفتر به مطالعات مردم شناسی  و ارتباط آن با ادبیات خبر داد و از زبان امین اله بخشی مشکول افزود .گرچه من در سی و پنج سال پیش که درحضور استادانی چون شمیسا دروسی مانند نقد ادبی،سبک شناسی،بوستان ومخزن الاسرار وادبیات معاصر و....می خواندم به اهمیت رویکرد مردم شناسی ادبیات پی برده بودم و استادم شمیسا به مناسبت های مختلف درس نقد ادبی به نظریات میرچیا الیاده مردم شناس معروف رومانیایی وآثار او از جمله چشم انداز های اسطوره و زبان رمزی افسانه ها اشاراتی داشت من از همان زمان این نوع از ادبیات رابه صورت جدی پیگیری می کردم وبا توجه به اینکه خودم نیز به صورت حق التدریسی در مدارس تهران اشتغال داشتم سعی می کردم که درکلاس های خود درتفسیر متون به این دقایق وظرایف اشاره کنم.در این راستا درشرح و تفسیر متون به صورت توصیفی و تحلیلی بیشتر از همه آثار شادروانان دکتر غلامحسین یوسفی ودکتر محمد علی اسلامی ندوشن بیش از همه گرهگشا بود.در اینجا فقط می خواهم به دواثر مهم از این دوزنده یاد که کاملا وجهه ای مردم شناسانه دارند اشاره ای داشته باشم.یکی اثری است از دکتر غلامحسین یوسفی با عنوان روان های روشن.ودیگری اثری است از محمد علی اسلامی ندوشن با عنوان سخن ها را بشنویم از دکتر محمد علی اسلامی ندوشن.دراینجا بد نیست که این دو اثر را با نگاهی گذرا بررسی کنیم.دکتر یوسفی در مقدمه کوتاه و عالمانه این اثر می نویسد:

خوانندگان خود بهتر آگاهند که اهمیت واقعی حیات در ارزش های والای معنوی و آن چیز هایی است که مناسب شأن و حیثیت انسان است و به زندگی،معنی و کیفیت وکمال مطلوب می بخشد.روانهایی از آن گونه که در کتاب حاضر از آن ها سخن رفته است آدمی را به چنین ارزش های رهنمون می شوند.

جای خوشوقتی است که معارف اسلامی وادبیات فارسی و فرهنگ ما از فروغ بسیاری از این سیماها درخشان ونامبردار است واین نمونه ها چندان فراوان است که در این کتاب،گوشه ای از آن نموده شده است.بنابر این یکی از فواید سرو کار داشتن با این ادبیات و فرهنگ غنی،آشنایی با این گونه چهره هاست.بخصوص که به قول هنری لانگفلو،در زبور زندگی:

زندگی مردان بزرگ به ما یاد آور می شود

که ما نیز می توانیم به زندگی خویش اعتلا بخشیم

وپس از رحیل،پشت سر خود

اثر پایمان را بر شنهای زمان بر جای نهیم.

این نویسنده فروتن در پایان مقدمه کوتاه خود نوشته است:

این نوشته ناچیز را با تواضع فراوان به دوستداران فضیلت ونیکی ومردمی پیشکش می کند؛امید آنکه پس از مطالعه آن احساس نکنند که وقتشان زیاد به هدر رفته است.

ونیز در پایان یاد آور شده است:

عنوان کتاب به پیشنهاد دوست ارجمند،آقای دکتر محمد علی اسلامی ندوشن،اختیار شده است موجب امتنان است. حال به عناوین کتاب توجه کنیم:

از علی آموز-مظهر حق و انصاف-عزت آزادگی_درراه حق_اندرز مسیح_حفظ ناموس مردم_پاس دوستی_ندای عدالت_زن پاکدامن_مرگ،حق است_مددکاری،ایثار_علاج بزرگ خویشتنی_ساحل نشین وغریق_وفابه عهد_فریاد مظلوم_پیر روشندل_نکته ای از شمع_برای نسل آینده_مادری دریا دل_حق وناحق

نویسنده فاضل درگزینش توصیف آن عناوین نوشته است:کتابی که خوانندگان گرامی پیش رو دارند شامل تصویرهایی است از روانهایی روشن و جان‌هایی پاک که ساعتها روز های بسیاری از زندگی نویسنده این سطور رابارور کرده و خاطر اورا خوش داشته اند.....هریک از این چهره ها از آن یکی از اشخاص داستانی کوتاه از ادبیات فارسی است که به جهتی نظر مرا جلب کرده و به تفکرم واداشته است. 

این اثر که در واقع می توان گفت  گونه ای نقد تأثر انگارانه است  اما از هرگونه مغلطه تأثیر وتفسیر به دور است.دکتر یوسفی در واقع استاد درس نقد ادبی بود و نمونه دیگر کارهای نقد عملی او کتاب برگ هایی در آغوش باد است که چندین اثر مهم نثر فارسی را داوری کرده است. باری در آن زمان که این اثر طبع گردید نقد ما بسیار ضعیف وبیمارگونه بود ودرواقع گام های اولیه خود را می پیمود.وتنها کتابی که عنوان نقد ادبی را به خود اختصاص داده بود کتاب دوجلدی نقد ادبی دکتر زرین کوب بود. که در واقع این اثر نیز گونه ای تاریخ نقد ادبی است.البته زرین کوب کتاب دیگری نیز در نقد داشت با نام شعر بی دروغ وشعر بی نقاب که مجموعه گفت و گوهای استاد مزبور  با دانشجویانش در کلاس های نقد بوده است.وکتاب داستان داستانها وجام جهان بین وآواها وایما ها  از دکتر اسلامی ندوشن که در واقع گونه ای نقد های عملی محسوب می شدند  در آن زمانه عسرت که به شاعران برگ رخصتی داده بودند خود غنیمتی بود ویا گنجینه ای بود پر بها.البته مرحوم زنده یاد غلامحسین یوسفی کتاب دیگری نیز در نقد عملی داشت با عنوان کاغذ زر  که عنوان کتاب نیز بر گرفته از سخن سعدی  در گلستان است.باری مجموعه گفتارهای نقد عملی دکتر یوسفی تحت عنوان چشمه روشن که کتاب مستقلی در نقد عملی است در سالهای بعد طبع وبه آیندگان پیشکش گردید.البته رضا براهنی وعبد العلی دستغیب از پیشکسوتان نقد عملی هستند که درزمینه ادبیات معاصر  نقد های روشنگرانه ای برای نسل های آینده به یادگار گذاشته اند.دست غیب درزمره ناقدانی است که به نقد اشعار شاعرانی چون شاملو،اخوان وبه نقد آثار آل احمد وادبیات داستانی معاصر توجه نشان داده که در نوع خود پر بها وارزشمند است.طلا در مس رضا براهنی نیز از نخستین نقد های عملی در باب ادبیات معاصر است که درسال های بعد توسط مولف باز نویسی ونشر گردید.کیمیا وخاک وچرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم از دیگر کارهای رضا براهنی در زمینه نقد شعر است.

باری وجود ادبیات انتقادی که در ادبیات مردمی وجود داشته مبین این نکته است که ادبیات با مردم شناسی پیوندی عمیق ونا گسستنی دارد.وجود بن مایه های مشترک فرهنگی چون اسطوره،قصه،افسانه وباور های فرهنگی و قومی و روانشناختی این پیوند را عمیق تر نشان می دهد.

علی رغم پیوستگی هایی که بین این دو رشته وجود دارد ولی علی رغم کوششهایی که در سده های اخیر در زمینه آموزش و پژوهش مردم شناسی وفلکلور(فرهنگ عامه) به عمل آمده است ،با کمال تأسف هنوز مردم جامعه ما حتی بسیاری از تحصیل کردگان در سطح آکادمیک تصور روشن ودقیقی از اهمیت این رشته ندارند.وچه بسیارند کسانی که مردم شناسی را تنها مطالعه آداب و رسوم وادبیات فلکلور را بررسی اعتقادات خرافی می پندارند.واینکه به ارتباط ادبیات و مردم شناسی چندان توجهی نشده است شاید برخی دلایل زیر باشد.

از آنجا که مفهوم ادبیات،آن گونه که در ذهن ما وجود دارد،به واپسین سالهای قرن هجدهم بر می گردد.در اصل ادبیات کار تلقی نمی شده،بلکه در جان نویسنده بوده است.وادبیات متعلق به قشر باسوادان ودرمقابل عامه که همان مردم باشند قرار می گرفته است.درواقع می توان گفت  نوعی اشرافیت فرهنگی وجود داشته واگر چه این پدیده بنا به مقتضیات اجتماعی بوده،سبب می شده است که رابطه ادبیات با جامعه به نحوی آگاهانه وبیدارگرانه مطرح نشود.به ضرس قاطع می توان گفت که آنچه سبب گسیختگی دانش ادبیات با مردم شناسی می شده بیسوادی عامه ویا مردم بوده است.که ازابتدای قرن شانزدهم  تحولی پدید می آید که در قرن هجدهم شتاب می گیرد.بدین معنا که از یک سو دانشها تخصصی می شوند،کارهای علمی و فنی رفته رفته از ادبیات به معنای واقعی کلمه که ما امروز از آن استنباط می کنیم فاصله می گیرند و دایره شمول ادبیات کوچک می شود و به سوی محدود شدن به یک فعالیت سرگرم کننده به پیش می رود.تا جایی که گاهی شعرا ویا خوانندگان شعر و ادبیات مورد تمسخر قرار می گیرند و به حرف های بی درو پیکر شعر گفته می شود.عجیب است که در قرآن مجید نیز سوره ای به نام شعرا وجود دارد.سوره شعرا بیست و ششمین سوره و227آیه دارد. نام آن از آیه 224گرفته شده است که از شاعران بی هدف سخن می گوید.جالب است که در قرآن مجید از یک بن مایه همگون ادبیات و مردم شناسی تحت عنوان اساطیر الاولین سخن به میان آمده است.وجالب تر اینکه برخی از میزان قرآن به استناد گفته دوتن از راویان صدر اول،الکلبی ومقاتل،اساطیر الاولین را در بعضی آیات اشاره ای به اساطیر ایرانی دانسته اند.در امثال قرآن  به نقل از مفسرانیچون البغوی وبیضاوی آمده است که آیه 6از سوره لقمان که می گوید:ومن الماس من بستری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم ویتخذها هزوااولئک لهم عذاب مهین به عمل نضربن حارث قریشی اشاره دارد.نضربن حارث پسر خاله پیغمبر بود ودربازرگانی با ایرانیان تعامل داشت.وهرگاه به حیره می رفت،داستان های پهلوانان ایران مانند داستان رستم و اسفندیار را می خرید وبا خود به مکه می برد وآن ها را برای مردم قبیله اش نقل می کرد.که خداوند این داستانها را سخنانی بیهوده  وبرای گمراهی مردم می خواند..همچنین به روایت ابن هشام،نضربن حارث برای تشویق مردم به شنیدن داستان های ایرانی خود وترغیب آنان به دوری از قصص قرآن کلمات الهی قرآن رامه از زبان پیغمبر بیان می شد اساطیر می خواند ومیگفت:والله ما محمد باحسن حدیث منی وما حدیثه الا اساطیر الاولین از این روزا این رو به گفته حکمت،آیه 15از سوره القلم که می گوید:اذا تتلی علیه آیاتنا قال اساطیر الاولین اشاره ای ظریف به گفته نضربن حارث دارد.(ر.ک،حکمت،10_11)

سخن در اسطوره

اسطوره یک شکل ادبی از نمود های زیبا شناسانه فرهنگ قومی مردم جامعه های ابتدایی کهن وامروز است.که از یکصد و پنجاه سال پیش نظریه ها  وبحث های تازه ای پیرامون آن وجود دارد.بدینسان صاحبان نحله های گوناگون مردم شناسی بر پایه نگرش ها وبینش های ویژه مکتبی خود اسطوره را به صورت های گوناگون توجیه وتحلیل کرده اند.لیکن آنچه در این باره قابل تذکار است این است که مردم شناسان از هر نحله ومکتبی که باشند به تعبیر دوندز،متن های متن های اسطوره ای را همچون سنگواره های ادبی بررسی ومطالعه نمی کنند،بلکه آنها را بیشتر به مثابه الفاظیدقیق،روشن وپویااز درک ودریافت بشر از جایگاه ما دربرابرکائنات ،خدایان وانسان های همنوع ما قلمداد می کنند(Dundes,281)

ارزش ادبی و فرهنگی اسطوره

اسطوره افزون بر ارزش ادبی که ارزش صوری وثانوی اسطوره است،ارزش مهم اجتماعیوقوم نگارانه تاریخی نیز دارد.

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط امین اله بخشی مشکول 102/11/15:: 12:0 صبح     |     () نظر
<      1   2