یا مقلب القلوب والابصار /یا مدبر الیل والنهار /یا محول الحول والاحوال/حول حالنا الی احسن الحال
ای دگرگون کننده قلبها وچشمها/ای گردانند شب و روز و ای دگر گون کننده حالها/حال ما را به بهترین حالها تبدیل کن
به حکم کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیه و همزمان باسالروز ملی شدن صنعت نفت که یکی از روزهای تاریخی و به یاد ماندنی تاریخ ملت ایران است جای آن دارد که سال جدید را پیشاپیش برهمه پابرهنگان وگرسنگان که در سفره خود نانی ندارند تا شکم فرزندان خود را سیر نمایند تبریک بگوییم.و به روشنفکر مسئول پیام دهیم که به حکم وجدان اخلاقی وظیفه دارد که در بهبود حال ملت خود تلاش نماید .وبه بانگ بلند فریاد برآوریم وبگوییم که بدا به حال کسانی که از نعمت ها و ثروت های این مردم ارتزاق می نمایند و همینکه به مقام و منصبی می رسند و از پلکان رفاه بالا می خزندبه مردم پشت می کنند.وچه سعادتمند ونیک اخترند همه کسان مخصوصا همه عالمان و روشنفکرانی که سرنوشت خود را با سرنوشت مردم ستمدیده گره می زنند و سود و زیان خود را در سود و زیان آنان می دانند.چنین کسانی رستگاران دوعالمند.وحاشا که بازبان الکن وقاصر بتوان وصف آنان را برزبان آورد.اینان باده نوشان زمزم هدایت در کویر ظلمتند.همان به که شرح اوصاف آنان را از آفریدگار شنید که بر دل پیامبر رحمت و مهربانی فرو فرستاد و فرمود:یا لیتنی کنت معکم فأفوز فوزا عظیا.فوز عظیم گوارایتان باد ای فائزین که چه عاشقانه و مشتاقانه هر گونه رنج و عنا و محنت و بلا را چون بلی گویان الست با سرمستی به جان پذیرفتیدولبیک گویان فارغ از هرگونه سود و زیان فرهنگ ایثار و فداکاری و مقدم داشتن دیگران بر خود را آموختید.شما با عمل نه با زبان آموختید و یاد دادید که اسارت خود را بر آزادی دیگران ترجیح دهید. و چه نیک فرمود امام فرخنده کیشان مولا امیر المومنین این پارسای شب و شیر روز که فرمود:کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا.دشمن ستمگر باش و یار ستمدیده.باید همه آزادگان و همه روشنفکران که احساس مسئولیت می کنند ومعاششان از این آب و خاک تأمین می گردد در اهتزاز بیرق عدالت کوشا باشند .عدالت کلمه ای که اساس حکومت های مردم سالار بر آن استوار است .که الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم.که دین و حکومت با کفر برپای می ماند اما با ظلم هرگز برپای نمی ماند.به شهیدان اندیشه و قلم درود می فرستم که در سیاهترین و تاریکترین دورانها مشعل هدایت افروختند تا کشتی فرو رفته در گردابها را به ساحل نجات برسانند. درسال نود وپنج با تلخکامی هایی چند روبرو بوده ایم که خود را از اشاره بدان ناگزیر می بینم .یکی از این تلخکامی ها آتش گرفتن و فرو ریختن ساختمان عظیم الجثه تجاری پلاسکو در قلب پایتخت بود که علاوه بر خسارات مالی معتنابه خسارات جانی فراوانی را نیز در پی داشت که از این میان منجر به شهادت تنی چند از آتش نشانان گردید و جا دارد به این دلیر مردان و غیور مردان که جهت اطفاء حریق از شعله های سرکش آتش نهراسیدند و آنچه در توش و توان داشتند در طبق اخلاص نهادند درود بفرستیم و از خدای منان برای باز ماندگان آنان صبری جمیل و اجری جزیل طلب کنیم.تلخکامی دیگر قلم بدستان و نویسندگان و عالمان و دانشمندان که آبروی ملت هایند و سنگینی بار امانت بردوش وفروزان نگهداشتن جراغ امانت برعهده آنان است به لحاظ مادی وضعیت مناسبی ندارند و به همین لحاظ نمی توانند افکار و آثار خود را نشر دهند وبه بهای تعامل فرهنگی بیفزایند.به فرموده شیخ سعدی افصح المتکلمین:خلاف رأی صواب است و نقض رأی اولی الالباب ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام.عالمان و دانشمندان و روشنفکران و نوابغی که اگر پرتو انوار یافته های خودرا بپاشند و پرتو افشانی کنند جهانی را به رشک وا می دارند وبا نیش قلم خود دنیا را به حرکت در می آورند.
راز بگشا ای علی مرتضی ای پس از سوء القضا حسن القضا
ماه بی گفتن چو باشد رهنما چون بگوید شد ضیا اندر ضیا
سخنی چند با دیگر ملت های جهان
اکنون که به تحویل سال جدید ما ایرانیان ساعاتی بیش باقی نمانده است وظیفه خود می دانم که به حکم وظیفه انسانی و شهروند جهانی به همه علما ودانشمندان وهمه کسانی که مورد ستم قرار گرفته اند تبریک بگویم. برجهانیان پوشیده نیست که پس از دو جنگ جهانی که خرابیها و خسارات مالی و جانی بیشماری برجای گذاشت هنوز هم تنور جنگ هفتاد و دو ملت گرم است.که اگر با تدابیر خاص و مدیریت های ویزه مهار نگردد شعله های سرکش آن دامان انسانهای بیگناه را نیز خواهد گرفت و همگان در آتش بیداد خواهند سوخت.در نزد ما ایرانیان چند عید مهم وجود دارد که ضرورت دارد درباره آنها هرچند مختصر سخن به میان آید که مهم است و ضرورت دارد نسل حاضر با این اعیاد آشنا گردند تا بر بخشی از هویت ملی وتاریخی و مذهبی خود آشنا گردند.در زیر به برخی از آن اعیاد به اختصار اشاره می گردد..یکی از انها عید اضحی(قربان)است و دوم عید روزه گشایی یا فطرواعیاد دیگر عبارتند از عید مبعث(برانگیختگی)یعنی عید اعلام مأموریت رسالت از جانب رسول خدا محمد مصطفی ص که در بیست وهفتمین روز از هفتمین ماه رجب اسلامی برپا داشته می شود وعید دیگر عید اعلام جانشینی داماد و پسر عم پیغمبر امام علی ابن ابی طالب که در محلی به نام غدیر خم بین مکه و مدینه در بازگشت از آخرین سفر حج به وسیله رسول خدااعلام شد.این اعیاد که از آنها سخن به میان آمد اعیاد مذهبی مسلمانان است که قداست خاص خودشان را دارند.
اما عید در مفهوم کامل آن که همه مردم کشور اعم از مسلمان و غیر مسلمان در آن حضور دارند و شرکت می نمایند و آمدن اورا پس از سپری شدن یک سال انتظار می کشند و آمدنش فرخنده است وموجب تمتع والتذاذ عمومی تمام ایرانیان عالم عید نوروز است.این همان عیدی است که درسال 1388برابر با 2010 میلادی ازسوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه ای روز 21مارس برابر با1فروردین تحت عنوان فرهنگ صلح تصویب گردید و به رسمیت شناخته شد.این عید به عید نوروز معروف است.این عید نوروز اول سال شمسی که با اولین روز بهار آغاز می شود وطولانی ترین و پر معنی ترین تشریفات راهم متضمن است تمام ایرانیان با هرعقیده دینی وبدون توجه به زبان و نژادو مسکن آنها هرجا باشند در اجرای مراسم آن شوق و هیجان وعلاقه یی واحد و مشابه نشان می دهند.در طی این بزرگترین عید عمومی یا ملی ایران است که شورو شوق عمومی به اوج می رسد ومراسم و آداب آن که تقریبا طولانی ْپیچیده و شادمانه استدر مدت دوهفته ییبه زندگی عمومی وتکراری هیجانی تازه و معنایی رمزی می بخشد. در این وبلاگ به برخی از این معناهای رمزی اشاره می کنیم.گرچه نوروز تکراری است و هرسال این جشن ملی تکرار می گردد و در علم وادب تکرار ملال آور است وبیهوده و عقل تکرار رانمی پسندد ْاما احساس تکرار را دوست داردْطبیعت تکرار را دوست داردو جامعه به تکرار نیاز مند است.احساس با تکرار جان می گیردو نوروز داستان زیبایی است که درآن طبیعت ْاحساس و جامعه هر سه دست اندر کارند.قرن های درازی است که نوروز بر همه جشن های جهان طنازی می کند ْوفخر می فروشد ازآن روست که یک قرارداد مصنوعی اجتماعی ویا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست بلکه جشن جهان است که خبر از زایش و تولد دوباره بهار می دهد.
البته ما ایرانیان غیر از جشن نوروز جشنهای دیگری نیز داشته ایم که هم مثل نوروز از کهنترین ایام برای برپایی آنها مردم ما علاقه و شورو شوقی نشان می داده اندمع الوصف در دوره اسلامی هیچ یک از آنهاشهرت و رواج مستمر و بردوام نداشته اند.یکی از این جشن ها جشن پاییزی مهرگان بوده است که مربوط به آغاز سال کشاورزی بوده است که ظاهرا بعضی از محققان بدون هرگونه استناد و دلیل و برهان قانع کننده ای خواسته اند آن را منشأ جشن پوریم یهود بپندارند.(زرین کوب??ًًٌَُُُْ؛نقش برآب؛439)همچنین یک جشن تابستانی (=تیرگان)داشته ایم که به جشن آب پاشی معروف بوده است و یک جشن زمستانی به نام جشن آتش (=سده) که با وجود آنکه در دوره اسلامی هم احیانا به وسیله بعضی طبقات-ازجمله پادشاهان-احیا می شده است ولیکن درتمام دوره طولانی بعد از اسلام جنبه عمومی پیدا نکرده است و می توان بر آن باور بود که بعضی جزئیات آنها در مراسم نوروز جذب وادغام شده است وخردک خردک در شمار سنت های نوروز در آمده است.
کلمات کلیدی: